دوباره آرشِ ایران، کمان گرفت به دست
چنانکه لرزه بر اندامِ صهیونیست نشست
ببین که تیرِ دفاع از حریمِ قدس، چه کرد
که تارِ گنبدِ آهن به یک اشاره گسست
همان که چنگ به خونهایِ طفلکان آلود
ببین که کبکبهٔ عنکبوتیاش شده پست
امیدِ بودنش اینبار ناامید شدهاست
اگرچه روح و تنِ اهلِ آن مکان را خست
برو پرندهٔ ایمان کنارِ قدسِ شریف
بگو به آن ملخک که نمیتوانی جست
همیشه مردمی از نسلِ آدمی هستند
که سدِّ راه بسازند پیشِ دیوپرست
ببین که مردمی از پیروانِ پاکِ علی
همیشه خاطرشان هست عهدِ روزِ الست
به حول و قوّهٔ پروردگار میجنگند
به دین و مذهبشان نیست گرد و خاکِ شکست
همیشه منتظرِ امرِ آن ولی هستند
همیشه گوش به فرمان، چو مخلصی دربست
همیشه سر به ارادت، همیشه پا به رکاب
همیشه دستِ ادب روی قلب بوده و هست
اگر ولی بسپارد که دشمنان بکشند
ستمگری نتواند که از سپاهش رست
امید هست به زودی که این خبر برسد
که خاکِ پاکِ فلسطین به مردمش پیوست
دلم خوشاست به زودی به قدس برگردد
قرار و امنیتی را که دشمنش بردهاست
خدا کند که ببینم در این دقایقِ عمر
که قدس، از کفِ آن دشمنانِ خونی رست
رسیده لشکرِ «صهیو» به «نیست» بودنِ خود
چرا که آرشِ ایران، کمان گرفت به دست
#حسینعلی_زارعی