ای که مهتابِ رُخت سایه بیفکنده به ماه دل ما بر دل تو سخت ارادت دارد می‌شود گاه بیایی و به ما سر بزنی چون نگاه تو بهشت است ، سخاوت دارد در پی چشمه‌ی احساسم و حیران توام دیدن روی تو از دور غرامت دارد تو بگو یاور من ، فلسفه‌ی دوری خود ورنه جبریست نبودِ تو ، که طاقت دارد ؟ آسمانِ دل من ابریِ بی‌حوصله شد تا تو فریاد زدی عقل شهامت دارد تا کجا سوی تو آیم ؟ تو چرا دور روی ؟ مگر این دشت پر از خار سیاحت دارد ؟ ای "سراچه" ! بکش این رنج که در پایانش چون ببینی که خدا در تو عمارت دارد 🌹🥀