در پِی ات چهل منزل، سخت جستجو کردم از قفایِ هر نیزه با تو گفتگو کردم سایه ات ز روی نِی، بوده بر سرم بابا هر کسی یتیمم گفت، سوی نیزه رو کردم بعد عصر عاشورا غصه آنقدر خوردم خنده در دهانم مُرد، گریه در گلو کردم کُهنه معجرِ خود را، ای پدر به سر دارم زیر ضربِ سیلی هم، حفظِ آبرو کردم پهلوی پر از درد و صورت ورم کرده آیه آیه کوثر را شرحِ مو به مو کردم از جفای این دنیا آنقدر کشیدم‌ که مثل مادرت زهرا، مرگ آرزو کردم ۴ صفر ۱۴۴۳ ۲۰ شهریور ۱۴۰۰ شب شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها