در سرزمین دلهرهها خانه ات منم
پیله برای رویش پروانهات منم
قربان آن نگاه جنون آورت شوم!
عاقل تویی و عاشق دیوانهات منم
وقتی سخن به نقطهی اعجاز میرسد
شاعر برای گفتن افسانهات منم
زیباترین تجسم معشوقه در غزل
توصیف خالِ حک شده بر چانهات منم
در انتهای کوچهی بن بست خاطره
چشم انتظار خنده ی مستانهات منم
رویای منزوی شده در سرزمین درد
دستی که پبچکی شده بر شانهات منم
#داوود_اشرفی_مهابادی
🆔
@abadiyesher