به پیچ و تابِ تنت می‌شود سفر نکنم به آن برآمدگی‌ها نگاه اگر نکنم همیشه پیرهنِ تنگ، وعده‌ی جنگ است مگر به چنگ تو دیوانه‌ام خطر نکنم؟! به بوسه‌ای عطشم را بکُش که می‌خواهم مرا مجاب کنی لب به آب، تر نکنم مرا بریز به پیمانه، عهد می‌بندم که تا تمام، ننوشیده‌ای اثر نکنم اگر نسیم شوم نرم نرم می‌آیم چنان که پنجره و پرده را خبر نکنم تو «شب به خیر» بگو و بخواب، می‌میرم شبی کنار تو بیدار اگر سحر نکنم... سلام شبتون بخیر🌺🌺🌺