بیا که مانده شرابی به جامِ باده هنوز بیا که عشق به امیدت ایستاده هنوز ببین که بی تو چه بر ما گذشته ...، می‌بینی ؟! پُریم از غم و از بغضِ بی اراده هنوز اگرچه بالِ پریدن پریده از کفِ ما و مانده‌ایم در آغازْ راهِ جاده هنوز ولی امید به دیوانِ ما نمی‌میرد خوشیم، خوش به همین دولتِ نداده هنوز چه روزها که گذشت و غمِ تو کهنه نشد فلک به عشق و وفا مثلِ من نزاده هنوز ! زمان زمانه‌ی نامردمی‌ است، اما ما نگفته‌ایم به جز شعرِ صاف و ساده هنوز ‫#‏جویا_معروفی‬ @abadiyesher