هرچند در زندان تنهایی اسیری
از دمزدن با دوست و بیگانه سیری
با یاد باران بگذران این روزها را
حالا چه فرقی میکند گُل یا کویری
بااینکه دیگر یال و کوپالی نداری
اما به چشم من شبیه قبل شیری
اینکه هنوز از عشق میگویی عزیزم
یعنی از این طوفان نمیترسی دلیری
بیرون میآید از تنورت نان خوبی
در دستهای مهربان حق خمیری
پاییز رنگی را ببین و زندگی کن
بارانِ تقتقتق! چه روز دلپذیری!
#زینب_نجفی
@abadiyesher