پاییز رفته است از خانه‌های ما نقشی نماند از او در کوچه‌ها به‌جا مادربزرگ من با سینی مسی آمد نشست و گفت: از عطر نرگسی پر بود سینی‌اش از شعرهای ناب مهمان ما شده لبخند بی‌حساب دی ماه آمده با کوله‌های برف دلگرم می‌شویم با شعله‌های حرف یک استکان چای با کاسه‌ای انار هی فال حافظ و موسیقی سه‌تار شادی جوانه‌ای است در سردی زمین یلدا بهانه‌ای است شیرین و دلنشین @abadiyesher