روشن تر از روشن ترین مهتابِ ماهم زیباتر از خورشیدِ هنگامِ پگاهم باشد جمالم جلوه ای از نورِ یزدان بر پاکی و زیباییِ خالق گواهم من " طَیِّباتم"، آن که در قرآن شنیدی جز " طَیِّبین" را در کنارِ خود نخواهم دیدی که پوشیده است اعضایم سراسر چون ویژه ام، مخصوصِ یک چشم و نگاهم منزل برایم مسجد و معراجِ عشق است نه همچو طفلان پای بندِ باشگاهم با کارهای خانه مشغولِ دعایم یا رب نگه دار از خطا و اشتباهم بیرون اگر رفتم برای کارِ واجب چشمی نبیند تاری از موی سیاهم چون مقنعه باشد کلاهِ جنگیِ من در جوشنِ چادر قوی تر از سپاهم آن قدر سنگین و متین و باوقارم هرگز گنهکاری نگردد سدِّ راهم یوسف جمالم، از زلیخای هوس دور فرقی ندارد تخت و زندان یا به چاهم حرزِ حجابِ فاطمی همراه دارم اصلاً نسازد چشمِ بیماران تبارم دنبالِ افزون خواهیِ دنیا نگردم پاک و نجیب و مؤمن و قانع شدم من قدسی ترین صحنِ جهان شد بارگاهم یا رب، چنان کن مادرم خشنود باشد چون شادی اش در روزِ محشر شد پناهم نویس 🍃🖇🌸