💢جلسه با نوجوانان 💠هوا سرد تر از روزهای قبل بود، از صبح که بیدار شدم پشت پنجره خیره به آسمانی شده بودم که بی‌وقفه می‌بارید. 🔸از پنجره نگاهم به ناقوص کلیسا افتاد و دعا کردم تا ظهر برف بند بیاید تا مامان اجازه بده مثل روزهای قبل برای پرسیدن سوال‌هام به دیدن روح الله بروم. 🔹هر از گاهی خودکار بر می‌داشتم و سوالی توی کاغذ مچاله‌ شده جیبم می‌نوشتم که نکنه یادم بره. 🔸دیروز انقدر آرتور و ماری سوال کردند که نوبت به من نرسید، اشک توی چشمانم جمع شده بود و روح الله با لبخندی رو به من گفت: فردا اول جواب سوال‌های تو را می‌دهم. 🔹بابا میگه، روح الله مرد خوب و با حوصله‌ایه با این که رهبر یه کشوره، اما هر روز برای شما دختر پسرای دبیرستانی نوفل‌لوشاتو جلسه می‌ذاره و جواب سوال‌هاتون را میده. 📚برداشت هایی از سیره امام خمینی، ج 3، ص 164. 📎 📎 🌱کانال من او 🌱 @abbasiresalat