💢کمک به همسر 💠شب بود و صدای گریه‌ بچه‌ها سکوت خانه را می‌شکست. مادر، خسته و بی‌خواب، در تاریکی اتاق بچه‌ را بغل گرفته و راه می‌رفت و تکانش می‌داد تا شاید نِق‌نِقش بند بیاید. 🔸اما امام اجازه نمی‌داد همه سختی‌ها بر دوش همسر باشد. 🔹شب‌ها را بین خودشان تقسیم کرده بود. دو ساعت، خودش بیدار می‌ماند، بچه‌ها را آرام می‌کرد تا مادر کمی استراحت کند. بعد نوبت خودش می‌شد که بخوابد و مادر دوباره بچه‌ها را به آغوش بگیرد. 🔸روزها، مشغول درس و بحث بود و نمی‌توانست از بچه‌ها مراقبت کند. 🔹کلاس‌هایش که تمام میشد، زودتر به خانه می‌آمد. کنار خانواده، انگار تمام خستگی‌هایش را فراموش می‌کرد. 🔸نوبت بازی با بچه‌ها بود. خنده‌های کوچکشان، خستگی را از تنش بیرون می‌کرد و خانه را پر از گرما و زندگی می‌ساخت. 📚 خبرگزاری ایسنا، ۱۲ خرداد ۱۴۰۳. 📎 📎 🌱کانال من او 🌱 @abbasiresalat