🍃یار مهربان اگر شما روزهای هفته را بر هم برتری نمی‌دادید برای ما هیچ روزی برتر از روز دیگر نبود. ما فرق روز و شب‌ها را نمی‌فهمیم. حتماً شمایید که شب‌های جمعه حس و حالمان را عوض می‌کنید شب رحمت و مغفرت بودنش از یک سو دل می‌برد و شب زیارتی بودنش از سوی دیگر. دوستم گفت امشب برویم کربلا. دستم را گرفت. چشم‌هایم را بستم. به لحظه نرسید، که رسیدیم کربلا. درست همان جایی بودیم که تو دست دوستم را در دستم گذاشتی. چه خوب است آقا! که به این خیال اندر خیال‌های من نمی‌خندی! دوستیِ خیالی، سفری خیالی، کربلایی خیالی، زیارتی خیالی! تو حتماً می‌دانی که بی این خیال‌ها هر لحظه برای من قاتلی بی‌رحم می‌شود. محو حرم بودم و غرق خیالات خاطراتی که از تو در حرم داشتم. دوستم دستم را گرفت و بر سینه‌ام گذاشت. گویی جان در بدن نداشتم. او به من سلام بر حسین را تلقین کرد و گفت که از طرف تو به حسین سلام بدهم. من سلام دادم به حسین از طرف تو. چه خوب است که سلام نیابتیِ خیالی را قبول می‌کنی از آدم. اگر این قدر مهربان‌ نبودی، چه کار می‌کردم؟! شبت بخیر یار مهربان! @abbasivaladi