باران به حرف آمد و شد رودها به پا
دریا نوشته است به نام که آب را !
از لابلای سینه ی لولاک میکشد
افلاک را به یمن وجودش فقط خدا
ماه منیر در شب ایجاد خلقت است
ماه نو از تولد او گشته پاگشا
چون آیه ی کلام خداسوره سوره نور
روشن شبیه مصحف والشمس والضحی
بوسیده دست و دامن او را پیامبر
چون پاره ی تن است در آغوش مصطفی
زیبایی اش تمامی گل های عالم است
با عطر نام فاطمه مرضیه یا هدی
ریحانه ای که در جریان است کوثرش
از آسمان اول ، تا سدر منتهی
بالاترین تکامل خلقت به نام زن
مادر! بلندنام ترین اسم در صدا
یک شعر بی بدیل که دستاس دست او
تکرار معجزه است به زیبایی دعا
آرامشی همیشه که در تاب و در تب است
با خنده ای به وسعت دلشوره مبتلا
مادر همیشه دل نگران همیشه هاست...
سنگی صبور در وسط یک جهان بلا
گاهی شبیه حضرت زهرا به پشت در
گاهی شبیه زینب کبری به کربلا
یک جان فشان که معنی در جان دمیدن است
نامش دلیل خلقت عالم از ابتدا
...
این شعر روشن است دلش در ردیف تو
من را به سمت خویش خودت گفته ای بیا!
#الهه_بیات_مختاری
@aboajor