شیفت کاری من صبح هست. از طرفی برای رسیدن به موقع هم به محل کارم و هم رسوندن فرزندم به مدرسهاش، بایست شبها سر وقت بخوابیم.
کمی دیر خوابیدن همانا و مکافاتای صبح همانا.😖
برای بیدارشدن گل پسرها چندین بار بایست صداشون بزنم. اگر پدر هم منزل باشه که دیگه 😉 به لیست افرادی که صدا میزنم اضافه میشه.😎
همراه با این صدا کردن وسایل لازم رو جمع میکنم 🎒💼و بساط صبحانه🍳🍞 به پا میکنم و ....
مدتی هست چله زیارت عاشورا برداشتم و چون در طول روز وقت نمیکنم تصمیم گرفتم صبحها این صوت زیارت عاشورا رو بذارم و زمزمه کنم. یک روز به ذهنم رسید که دیگه صداشون نکنم، همین صوت رو بذارم و ببینم چه عکسالعملی نشون میدن💫.
روشن میکردم و روی اُپن آشپزخانه میذاشتم و خودم همراهی میکردم و هیچ عکسالعملی نشون نمیدادم. هرازگاهی میدیدم یکی میشینه، یکی تکون میخوره و سرشو زیر پتو میکنه. خلاصه هم کارام انجام میشد، هم زيارت عاشورام خونده میشد، خودشون هم بیدار میشدن. دیگه لازم نبود هر کدومشون رو ده یا پانزده بار صدا بزنم.🥴
دو هفته این فرآیند طول کشید. هرازگاهی به جاش برای تنبه بیشتر زيارت آل یاسین میذاشتم. یک روز یکی از دلبند جانان🧒🏻 بیدار شد و پرسید این کیه میخونه؟ چقدر قشنگ میخونه. فهمیدم بی توجه نیستن.
گذشت و ما جابجا شدیم و رفتیم به یک آپارتمان. اینجا به خاطر اینکه برای همسایهها ایجاد مزاحمت نشه این کار رو کمتر انجام میدم، اون راحتی در منزل سابق رو ندارم.
با شروع ماه رجب، یک روز به پسرم گفتم یکی از کارهای خوب در ماه رجب خوندن زيارت عاشوراست. میای بخونی؟
حس گرفت و عبایی رو دوشش انداخت و ناباورانه دیدم داره زيارت عاشورا رو به همون سبکی که مداح در گوشیم میخوند، میخونه!😳
واو به واو زيارت عاشورا رو حفظ بود. به همان مدل! خیلی شگفتزده شدم. دو هفته بیدار کردن متفاوت این اثر داشته و پسرم زیارت عاشورا رو حفظ شده، در ذهنش ثبت شده و به یادگار مونده.👌
🌸فرصتی که در دل تهدیدها است در جای دیگری نیست. کافی است کمی زاویه نگاه را عوض کنیم، کارهای عادی روزانه را تغییری دهیم و از روزمرگی خارج شویم. حتما فرصت رشدی هم برای خود و هم اطرافیان خود ایجاد خواهیم کرد.
#مادر_و_کودک_ادبستانی
#تجربهی_مادری
#ادبستان_صدرا