یک کاری رو خوب بلد بودم. استفاده از افعال ب دار یا نون دار !!! برای بچه‌هام🧒🏻👧🏻👶🏻🧒🏻 بردار، ببر، بیار، نریزی، ..... انگار که خودم به همین سبک بزرگ شده بودم، بایست همین نسخه رو برای بچه‌هام هم می‌پیچیدم😔 اونها هم از هر ۵ درخواست من(بهتره بگم اوامر من) یکی، اون هم شاید نصفه نیمه عمل می‌کردن.😖 از همه مهمتر توجه نداشتم اونها در چه موقعیتی هستن. مثلا اگر در حین دیدن یک برنامه کارتونی بودن و من حرفم را می‌زدم، واضح بود که نتیجه بی توجهی هست. تا اینکه در یک کتابی 📖خوندم به جای این همه بکن نکن، با سوال از کودک خودتون درخواست کنید. مثلا ممکنه اتاقتو جمع کنی؟ میشه اون کتاب رو به من بدی؟ می‌تونی برای بردن اینها کمکم کنی؟ و .... خلاصه دریچه‌ای از تحول به روم باز شد.✨ انگار آب روی آتش بود. هم تا حدی به یک مادر فهمیده😌 تبدیل شده بودم و هم بچه‌هام واکنش منفی نشون نمی‌دادن. از همه مهمتر توجهم به موقعیت فرزندانم بیشتر شده بود. مثلا وسط کار مورد علاقه‌ی خودشون صداشون نزنم یا درخواستی نکنم. هرچند که گاهی از دستم در میره و امری حرف می‌زنم😁 ولی به تمرین خودم همچنان دارم ادامه میدم.👌 🌸یکی از راه‌های ارتباط گیری با بچه‌ها درک شرایطشون هست. حواسمون باشه کار کودک از نظر خودش مهم هست هر چند از نظرِ منِ بزرگتر نتیجه کارش یک چیز بیهوده باشه که به کار هم نیاد. در انتخاب کلمات دقت کنیم. بچه‌ها از خود ما یاد می‌گیرند که چطور حرف بزنند و چطور درخواست بدن.