بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم موضوع امروز: «صادق آل محمد (ع)» 3️⃣ (ع)         روز سه‌شنبه، ١۴٠٠/٠٣/١٨ ✍️ مناسبت روز: امروز مناسبت خاصی نداریم؛ اما در روزهای گذشته به مناسبت ایام شهادت امام صادق (ع)، عرض شد که دوران امامت آن امام همام، مصادف بود با ضعف حکومت امویان و عباسیان، زیرا حکومت اموی، اواخر دوره خود را می‌گذراند و عباسیان نیز در ابتدای راه بودند و هنوز قدرت لازم را کسب نکرده بودند، و امام در آن زمان تنها در مکتب خود، بیش از چهارهزار نفر شاگرد داشته‌اند! ❓حال پرسش آن است که چرا امام صادق (ع) از این فرصت ویژه برای قیام و پس گرفتن خلافت الهی استفاده نکرده‌اند؟ ✍️ با بررسی مجموعه رفتارهای امامان معصوم (ع) در برابر حاکمان و خلفاء در طول تاریخ، می توان رفتار آنها را در دو کلید واژه خلاصه کرد: 1️⃣ «صبر و آگاهی‌بخشی» 2️⃣ «قیام» با نگاه واقع‌بینانه به تاریخ دوره امامان (ع) می‌توان دریافت که هیچگاه شرایط قیام برای اهل‌بیت (ع) مهیا نبوده و تنها در زمان امام حسین (ع) که بیم محو شدن کامل اسلام بود، حضرت تصمیم به قیام گرفتند تا حداقل نام اسلام را حفظ نمایند؛ چراکه یزید برای ریشه کنی اصل اسلام توطئه کرده و به طور آشکار، اعلام می‌کرد که: «لَعِبَتْ هاشِمُ بِالْمُلْکِ فَلاَ *** خَبَرٌ جاءَ وَ لاَ وَحْىٌ نَزَلْ»: «فرزندان هاشم (رسول خدا) با سلطنت بازى کردند، و در واقع نه خبرى (از سوى خدا) آمده بود و نه وحی نازل شده!» اما دیگر حاکمان بنی امیه و بنی عباس، حداقل، دین ظاهری را حفظ می کردند بنابراین دیگر امامان معصوم با روش صبر و آگاهی‌بخشی برای اصلاح امت تلاش‌ می‌کردند، هرچند که همین جنگ نرم نیز برای حاکمان بنی امیه و بنی عباس قابل تحمل نبود و تمامی اهل‌بیت (ع) را در آن زمان به شهادت رساندند! ✅ لذا در جواب به سؤال فوق‌الذکر، در یک جمله می‌توان گفت که هیچگاه زمینه قیام برای امام صادق (ع) فراهم نبوده است! زیرا مهمترین عامل قیام و تشکیل یک حکومت، آمادگی مردم و وجود نیروهای از جان‌گذشته است و امام صادق (ع) از چنین چیزی محروم بودند، چنانچه در روایات متعدد، حضرت به این موضوع اشاره فرموده‌اند که در این مجال کوتاه، تنها به دو نمونه از این روایات اشاره می‌نمائیم: ✍️ سَدیر صَیرَفی می‌گوید: نزد امام صادق(ع) رفتم و گفتم: به خدا سوگند خانه نشینی برای شما روا نیست! حضرت فرمودند: چرا ای سدیر؟ گفتم: چون دوستان، شیعیان و یاران شما فراوانند! به خدا اگر امیرالمؤمنین (ع) به اندازه شما شیعه و یاور داشتند خلفاء در بردن حق ایشان طمع نمی‌کردند! امام فرمودند: فکر می‌کنی شیعیان ما چند نفر باشند؟ سدیر گفت: یکصد هزار و شاید دویست هزار نفر! امام فرمودند: دویست هزار نفر؟ سدیر گفت: آری و شاید نیمی از جهان! پس حضرت در حالی که به گله‌ی کوچکی از بزها نگاه می‌کردند، فرمودند: ای سدیر! اگر شیعیان ما به تعداد این بزها رسیده بودند بر جای نمی‌نشستیم و قیام می‌کردیم!» سدیر می‌گوید: من تعداد بزها را شمردم، دیدم تعداد آنها تنها ١٧ رأس هستند! ( کافی، ج ٢، ص ١٩٠) ✍️ «سهل بن حسن خراسانی» خدمت امام شرفیاب شد و عرضه داشت: ای پسر پیامبر خدا، مهربانی و رحمت از آن شماست و شما اهل بیت امامت و رهبری هستید! چرا از حق مسلّم خودتان سرباز می‌زنید، و با اینکه صدها هزار فرمانبر مسلح و شمشیر به دست دارید، قیام نمی‌کنید؟ امام(ع) فرمودند: «ای خراسانی، بنشین که حقت نزد خدا محفوظ است؛ سپس به حنیفه اشاره کردند تا تنور خانه را روشن کند؛ تنور یکپارچه آتش شد و اطراف تنور از شدت گرما سفید شد! پس رو به سهل کرده و فرمودند: ای خراسانی برخیز و در تنور برو! سهل که بسیار ترسیده بود، عرض کرد: آقای من! ای پسر رسول خدا، مرا ببخش و به آتش مسوزان! در آن هنگام «هارون مکی» وارد شد و گفت: السلام علیک یابن رسول الله؛ امام صادق(ع) پس از جواب سلام، بدون مقدمه به او فرمودند: کفشت را بگذار و در تنور آتش وارد شو! او نیز بلافاصله و بدون چون و چرا، در تنور پر از آتش رفت! آنگاه امام(ع) به خراسانی روی کرده و درباره اوضاع و جریانات خراسان با او به گفت‌وگو نشستند! پس از مدتی به سهل گفتند: ای خراسانی، برخیز و احوال هارون را در تنور، بنگر! سهل می‌گوید: برخاستم و دیدم او آرام چهار زانو در بین تنور نشسته و آتش هیچ آسیبی به او نرسانده است؛ پس با اشاره امام، بیرون آمد و بر ما سلام کرد! آنگاه امام(ع) فرمودند: ما در خراسان مانند هارون چند نفر یاور داریم؟ عرض کرد: به خدا سوگند یک نفر هم وجود ندارد! امام نیز تصدیق نموده و فرمودند: ما وقت قیام را بهتر می‌دانیم و در زمانی که حتی ۵ نفر یاور نداریم، قیام نمی‌کنیم!» (بحارالانوار، ج ۴۷، ص ۱۲۳، ح ۱۷۲)