بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم موضوع امروز: «آزادی و حجاب اجباری؟!»         روز سه‌شنبه، ١۴٠٠/٠۴/٠٨ ✍️ مناسبت روز: دیروز به مناسبت هفتم تیر از سید شهدای انقلاب، شهید آیت الله بهشتی سخن گفتيم و عرض شد که حدیث بهشتی، روایت عجین شدن «درایت و همت» با «مظلومیت و غربت» است! بی‌شک یکی از ویژگی‌های بارز شهید بهشتی، قدرت منطق و استدلال ایشان بود، به صورتی که در برابر همه‌ی گروه‌های انحرافی سیاسی و عقیدتی، به پاخاست و با استدلالی بی‌نظیر، همه‌ی آنها را از میدان به در، کرد! و بسیاری از شبهات و سؤالاتی که امروز نیز در مسائل عقیدتی و سیاسی مطرح می‌شود توسط دکتر بهشتی جواب داده شده است که انشاالله سخن امروز را به یکی از این شبهات اختصاص می‌دهیم؛ «حجاب»، یک حکم صریح قرآنی است که متاسفانه این روزها جریانی مرموزی با بکار بردن تعبیر اختراعی «حجاب اجباری» درصدد ایجاد انحراف و حتی انکار این حکم الهی هستند! شهید متفکر آیت‌الله بهشتی در سخنانی در ٢٣ بهمن سال ١٣۵٩ در گرامیداشت شهدای هویزه به این شبهه، پاسخ کاملی داده‌اند که بخشی از آن را در این مجال کوتاه تقدیم می‌نمائیم: ✍️ دکتر بهشتی در ابتدای این سخنرانی از شهداء به عنوان اسطوره‌های آزادی و آزادگی نام برده و سپس با تبیین شعار سه‌گانه انقلاب گفتند: «آنهایی که شعار استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی (سر دادند) منظورشان آزادی بی‌بندوبارگونه نبود! هیچ مرد مسلمان ومتعهد و هیچ زن مسلمان و متعهد، خواستار آن نیست که زن و مرد در جامعه ما آزاد باشند و هیچ قید و بندی نداشته باشند؛ آنها هرگز نمی‌خواستند محیط اجتماعی ما به هر زن و مردی آن آزادی را بدهد که هر طور دلش می‌خواهد لباس بپوشد، زندگی کند و هر طور دلش میخواهد معاشرت کند! انقلابیون مسلمان ما دنبال این چنین آزادی نبودند... آزادی از دیدگاه اسلام عزیز ما در درجه اول، آزادشدن انسان از بندگی است؛ آیا نگریسته‌ای به آن انسانی که هوی و هوسش و تمایلاتش را می‌پرستد و بنده‌ی اوست؟... آزادی بدان معناست که انسان در برابر حاکمیت هوی و هوس‌ها و تمایلات درونی گوناگونش، بر انتخاب و رفتارش آزاد بماند، آزادیش را حفظ کند و این شهیدان عزیز ما چنین‌اند! اینها خودشان را در برابر بسیاری از هوس‌ها آزاد کردند و تا آزاد نشوند، بدین راه قدم نمی‌نهند، این است که آن آزادی که باید نظام حکومت اسلامی به زن و مرد و پیر وجوان...و همه قشرهای ما بدهد... تا ما در خط تسلط بر هوی‌ها حرکت نکنیم به این آزادی نمی‌رسیم و چون محیط اجتماعی تأثیر به سزائی دارد در آنچه درون من و شماها رشد می‌کند... پس باید بکوشیم محیط ما از در و دیوارش انگیزه فساد نبارد، و طبیعی است به محض اینکه ما خواستیم محیط را از این آلودگی‌ها پاک کنیم، خود به خود مقداری از آزادی‌های ظاهری گرفته می‌شود! اگر به آن خانم مسلمان گفتند... در کوچه و خیابان که می‌آیی لباس و پوشش شما باید ساده باشد، اندام‌های بدن و موی سر شما پوشیده باشد... و باوقار و سنگین و متین و درخور یک بانوی والاقدر مسلمان باشد، خوب در اینجا اگر این را شنید و به دلخواه خودش عمل کرد، بازهم تمام آزادی او حفظ شده چون خودش آزادانه شنیده! اما سؤال اینجاست که اگر نخواست آزادانه بشنود و عمل کند و بگوید این چیزهائی که شما می‌گوئید خوب است، ولی من دلم می‌خواهد نیمه برهنه از خانه بیرون بیایم و با آرایش تمام عیار در خیابان ظاهر شوم! در اینجا نظام اسلامی باید چه کند؟ آزادی ظاهری را حفظ و رعایت کند و به او بگوید آزادی خانم؟! ما حرف خودمان را به شما زده‌ایم، شما می‌خواهی گوش کن یا گوش نکن! شما آزاد هستی! گوش کردی، خوشا به سعادتت! و گوش نکردی، عذابش دامن خودت را می‌گیرد! «نخیر» در آنجا ما نهی ازمنکر می‌کنیم و در این صورت خود به خود مقداری از آزادی ظاهری این خواهرها را از دستشان می‌گیریم! اما نه به خاطر اینکه دشمن آزادی او و آزادی بشریت باشیم، به خاطر اینکه دوست و خواستار آزادی او و آزادی بشریت هستیم! (ما می‌گوییم) تو‌ای خانم! بنشین با خودت بیندیش در درونت چه انگیزه‌ای هست که تو را وامیدارد به جای پوشش با کرامتی که اسلام برای تو درنظر گرفته است، می‌خواهی بدون این پوشش به خیابان‌ها و کوچه‌ها بیائی؟ آیا خود آگاه یا ناخودآگاه در اعماق روحت، خودنمائی و میل به خودنمائی و نمایش دادن خویشتن در برابر دیدگان دیگران تو را به این گناه وا نمی‌دارد؟ و اگر تو نتوانستی این تمایل و یا جهل یا هر چیز را، در خودت مهار کنی و دوباره خواستی این گونه بیرون بیائی، باید به شما بگوئیم که جامعه ما چنین وضعی را در محیط اجتماعیش تحمل نمی‌کند! (اما این برای ایجاد و حفظ آزادی توست؛ نه به برای محدود کردن آن...) ✍️ این مبحث ادامه دارد...