🔖ماهیت یک هویت جعلی
✍آمنه عسکری منفرد
[۱].مسئلهی زن در هر مکتب فکری؛ محصول جهانبینی، معرفتشناسی و انسانشناسی آن مکتب است. در جوامع غیر الهی الگوهای ارائه شده برای زن، محصول تفکر ناشی از معرفت مادی است و تا جایی پیش رفته که زن را یا موجودی ناتوان و ناقص برمیشمارد که وجودش کامل کنندهی مرد بهشمارمیرود و یا با نگاهی کاسبگرایانه و اقتصادی، وسیلهای برای اطفاء شهوت محسوب میشود. جریان دفاع از حقوق زن در غرب، پایهی تشکیل مکاتب فکری و عملی فمینیسم شد و از آنجا که از سالها قبل جریان صهیونیزم طبق مفاد ۲۴ مادهای شیوهنامهی یهودی، به دنبال برآوردهشدن آرزوی یهود، یعنی برتری بر تمدنهای عالم و حذف تمدن اسلام به عنوان تمدن برتر از جهان بوده، از بستر فمینیسم برای جهانیسازی تفکر خویش استفاده کرد تا به وسیلهی آن، ایدئولوژی شیطانی خود را گسترش دهد.
[۲].جریان یهود با بهره گیری از اصول مدرنیسم از جمله؛ اصل فردگرایی، لذتگرایی و تساوی حقوق زن و مرد، پایههای فمنیسم را در جامعهی غربی بدینسان پایهریزی کرد و با بلندکردن عَلَم حقخواهی زن، او را وارد صحنهکرد. همچنانکه پس از انقلاب اسلامی در ایران نیز، موج فمنیستی با ظاهری اسلامی به دنبال توجیه آموزههای دینی با رویکرد روشنفکرانه و فمینیستی بود، تا با جداسازی این قشر تاثیرگذار انقلاب از قرآن و عترت و آموزههای اسلامی، او را فریب دهد. این در حالی است که در گرایشهای متنوع فمنیسم که طی دو موج از سال ۱۷۸۹ میلادی شروع شد، زنها حتی دارای حقوق اولیهی انسانی هم نبودند، تاجایی که وقتی بعد از انقلاب فرانسه اعلامیهی حقوق بشر نگاشته شد، حتی نامی از حقوق زنان به میان نیامد و اعدام با گیوتین پاسخ تنها زنی شد که به دنبال این حق بود.
🔗
متن کامل در صفحه نویسنده
@AFKAREHOWZAVI