خانمی درسالن انتظارفرودگاه منتظراعلام براي سوارشدن به هواپيما بود.او۱پاکت شيريني خريد. اودرقسمتي که مخصوص افرادمهم بودنشست.تاباخيال راحت استراحت کند.کناردست اوجايي که پاکت شيريني اش بودآقایی نشست روي صندلي کنارش وشروع کردبه خواندن مجله اي که باخودش آورده بود. خانم یکی برمیداشت وآقاهم یکی.خانم عصباني شدولي به روی خودنياورد،فقط پيش خودفکرکرداگرحال وحوصله داشتم حسابي حالش راميگرفتم. هر۱عددشيريني که خانم برميداشت،آقاهم يکي برميداشت.خانم عصبانی بودولي نميخواست باعث مشاجره شودوقتي فقط۱ عددشيريني ته پاکت باقی مانده بود،آقاباکمال خونسردي شيريني آخررابرداشت،دوقسمت کردونصفش رادادخانم ونصف ديگرش راخودش خورد. با عصبانیت وسایلش رابرداشت ورفت براي سوارشدن به هواپيماوقتي نشست سرجاي خودش درهواپيما.يک نگاهي داخل کيفش کردتاعينکش رابرداردکه غافلگيرشد. براي اينکه ديدپاکت شيريني که خريده بوددرکيفش است وبازنشده فهميدکه اشتباه کرده وازخودش شرمنده شد.اويادش رفته بودکه پاکت شيريني راوقتي خريده بوددرکيفش گذاشته بود.آن آقابدون ناراحتي واوقات تلخي شيريني هایش رابااوتقسيم کرده بوددرزماني که اوعصباني بودوفکرميکردکه درواقع اوست که داردشيريني هایش راآن فردميخوردوحالاحتي فرصتي نه تنهابراي توجيه کارخودش بلکه براي عذرخواهي ازآن آقاهم ندارد. چهارچيزاست که غيرقابل جبران وبرگشت ناپذيراست 🪨سنگ،بعدازاينکه پرتاب شد 🌵دشنام،بعدازاينکه گفته شد 💐موقعيت،بعدازاينکه ازدست رفت ⏰زمان بعدازاينکه گذشت وسپري شد 🌼یکشنبه های روانشناسانه 🌷🇵🇸🌷 🔹 🔸 👇🇵🇸🇮🇷👇 https://eitaa.ir/afsaran_pishraft_ab