مسیر سعادت⁦🏝️⁩
3⃣ به خیمه زینب (س) رسیده اند، امام وارد خیمه میشود و نافع در بیرون حرم، می ماند و خیالش از خلال خیم
4⃣ و بعد حبیب، رو می کند به بقیه و می‌گوید: « من چه کرده‌ام؟ شما چه کرده اید ؟ این ننگ نیست برای ما که حرم، در ماندن و نماندن مان تردید کند؟؟ این عار نیست برای ما که زنده باشیم و حرم در اضطراب باشد؟؟❓ 😰 عرق شرم بر غرور شیران می نشیند. 👈 حبیب می گوید:« من الان سرم را بر خاک آستانه حرم میگذارم و بیعت بندگی ام را تجدید می‌کنم.» در چشم به هم زدنی حبیب و نافع و یاران بر درگاه حرم فرود می آیند... صدای حبیب برای اهل حرم آشناست: ↩ « ای آزادگان رسول الله !! ما شمشیر های شماییم و شمشیر های جوانان شما جز بر گردن بدخواهان شما فرود نمی آید و این پیر ترین غلام شما قسم می‌خورد که بتازد بر آنان که در پی آسیب و گزند شمایند. به خداوندی خدا سوگند که اگر انتظار امر امام نبود، هم اکنون با شمشیرهای آخته بر دشمن هجوم می بردیم. ما آمده ایم تابیعت بندگیمان را با شما تجدید کنیم . ↩ و می‌شنوند که:« مرحبا به شما ای پاک طینتان و غیور مردان ! حرم رسول الله را پاس دارید.»👏🌹 🆔 @afzayeshetelaat