مسیر سعادت⁦🏝️⁩
5⃣ خاطره دیگری از #شهید_علی_عرب 👇 - ده روز قبل از رفتنش همه ی دوستانش را جمع کرد توی خانه و با آنها
6⃣ خاطره دیگری از 👇 - میرفتیم منطقه برای عملیات. از کرمان که حرکت کردیم بین راه ، علی مدام می‌گفت: ❗️الآن میریم عملیات، ولی وقتی بر میگردیم، یک نفر از ما حتما ًنیست !!😳 🤔متوجه حرفش نشدم؛ برای همین گفتم: یعنی چی یک نفر ازما نیست؟!❓ 👌 خندید و گفت: یعنی احتمال داره چند نفر از بچه های گردان شهید بشن ... ولی یک نفرحتما ً شهید میشه.😳 - یک دست لباس نو از توی بسته‌ای که همراهش بود درآورد و پوشید. قرار بود تا چند ساعت دیگر عملیات شروع شود، گفتم: چه خبره؟ لباس نو پوشیدی؟ ❓🤔 👌چرخید به طرفم و گفت: این لباس شهادت من است. گفت: چون آب نیست، تیمم کن باید نماز بخوانیم. : نماز چی؟ : نماز شهادت.❗️ 👌 قبل از اینکه برود توی معبر و حرکت کند، نمازش را خواند. ادامه دارد 🆔 @afzayeshetelaat