پنجم روز : 🚩 عبدالله بن الحسن (ع) 🚩 کارزار سخت شده بود و او نیز می‌خواست برود ولی امام ، اذنش نداده بود... 🤔 شاید زمانش نرسیده بود.... (ع) به میدان شتافت .... جنگی درگرفت و نزدیک بود شمشیری بر او بنشیند که : 👌 عبدالله، بسرعت چون باز شکاری خود را به او رساند و دستش را به دفاع از عمویش، حسین (ع) بالا آورد.... 🗡 شمشیر بر دست عبدالله نشست و ملائکه بر دستش نشستند تا دستبوسی اش کنند 😭 ملائکه او را تا آسمان بدرقه کردند و عبدالله در کنار پدر ، آرام گرفت 😭 🚩 سلام بر عبدالله و سلام بر پدر گرامیش امام حسن (ع) 🚩 🆔 @afzayeshetelaat ✍ لطفاً قبل از کپی مطالب ، شرایط کپی که در کانال سنجاق شده را مطالعه و رعایت نمایید. سپاسگزارم.