🔴🔴🔴⭕️⭕️⭕️🔴🔴🔴 قسمت پانزدهم امکان تماس تلفنی نبود 😔 با وجودی که می‌دانستم نامه ام بدون جواب خواهد ماند، شرح خوابم را نوشتم و به تهران فرستادم . نمی دانستم که این نامه درست، روزهایی به ایران می رسد که آشنایان برای تسلیت و تبریک شهادت قدرت به خانه ما میروند 😭😭 روز بعد گفتند که در ایران چند پاسدار شهید شده اند و زائرین باید عزای عمومی گرفته و از خرید اجتناب کنند! باز آن شب من خواب خانه را دیدم، خواب دیدم که:« قدرت، در اتاق های خانه می گردد و می گوید: مادرم هنوز نیامده! دلم برایش خیلی تنگ شده!! خانه شلوغ بود و مردم دسته دسته به نزد شوهرم می‌آمدند و داماد شدن قدرت را به او تبریک می گفتند!» از نگرانی نزدیک بود دیوانه شوم😭 رادیو ایران را به هزار زحمت گرفتم و از میان پارازیت های آن، به اسامی شهدا گوش دادم. قسمت بود که نام پسرم را نشنوم 😔 عزادار همه پاسداران شهید شده بودم و برای صبوری مادرانشان به درگاه خدا دعا می کردم🙏 ادامه دارد 🆔 @afzayeshetelaat 🆔 @afzayeshetelaat 🆘 کپی و ارسال مطالب، فقط با ذکر آیدی👆