🍃🌸پیکر
#محمودرضا به تبریز رسید!
احمدرضا آخرین مسولیتش را قبل از تشییع برادر انجام داد و صبح علی الطلوع مادر را به معراج الشهدا برد تا برای آخرین بار پسر شهیدش را ببیند . صورتش زیبا بود ، تمیز بود ، ماه بود . دیگر خستگی هایش تمام شده بود و آرام و راحت خوابیده بود ؛
با آن چشم نیمه باز گویی یک لحظه مادر را آگاه کرد ، مامان آرام باش.!!
نه چنگی به صورت انداخت نه ناله بلندی سر داد ، فقط چهره زیبای فرزندش را با اشکهایش شست.چشمایش را بوسید و لب هایش را.
طاقت این درد را نداشت اما اگر محمودرضا این را خواسته بود باید می گفت چشم .
#محمودرضا_بیضائی ، نخستین شهید مدافع حرم تبریز، مجاهد جبهه مقاومت اسلامی با تشییعی با شکوه در وادی رحمت تبریز آرام گرفت در مزار ابدی اش.
🍃🌸پدر آن روز و آن روزها و در این چندسال بارها از خودش پرسیده چرا بی خبر از من؟ و بارها به خود پاسخ داد محمودرضا خوب میدانست اگر به من بگوید و از من اجازه بگیرد دل من اذن نخواهد داد و او هرگز روی حرف من حرفی نزده است . ادب و معرفتش این را بر نمی تابید.
از سویی دیگر ایمان به هدف مقدسش به او اجازه نمیداد آرام یکجا در شهر بماند . او از روزی که وارد
#سپاه شده بود آماده چنین میدان های دشواری بود. همه چیز را حل کرده بود ، گذشته بود . روحش رها بود و راهش نافذ و شفاف ، تداعی راه ولایت بود همانطور که در طول زندگی ۳۲ ساله اش از وقتی که خود را شناخت مدافع سرسخت انقلاب اسلامی بود.
🆔
@Agamahmoodreza