رییس جمهور، دیده بان هوشیار نظام سال جاری سال ریاست جمهوری است که یکی از مهمترین انتخابات های ریاست جمهوری است ، زیرا کشور با مسائل و مشکلات بسیاری دست وپنجه نرم می کند که بخش قابل توجهی از آن به علت ضعف و ناکارآمدی دولت مستقر در شناخت مسائل اصلی کشور، عدم‌ توانایی یا عدم علاقه به تمییز قائل شدن بین مسائل اصلی و فرعی کشور و همچنین عدم اولویت بندی مسائل است. از این رو در مطلب پیش رو به بررسی اهمیت فهم و شناخت درست رییس دولت از مسائل کشور می پردازیم. شناخت مسائل اصلی شخصی که رییس جمهور کشور می شود و خود را در قد وقواره ی ریاست جمهوری میبیند باید توانایی شناخت مسائل اصلی کشور را داشته باشد. این شناخت مسائل نباید برداشت های شخصی وی باشد ، این شناخت مسائل حاصل شناخت دقیق از وضعیت کشور و مردم است، وقتی شناخت کافی از مسائل مردم و کشور وجود داشته باشد و شخص رییس جمهور در میان مردم بوده باشد و از برآمده از میان اقشار مختلف مردم باشد، توان شناخت مسائل اصلی کشور را دارد و مسائل اصلی شکل گرفته در ذهن خود را مشکلات کشور فرض نخواهد کرد. شناخت مسائل اصلی کشور مستلزم این است که فرد به صورت حقیقی درگیر مسائل بوده باشد و در زمینه های مختلف با کارشناسان امر جلسات متعدد برگزار کرده باشد و صرفا با یک‌ نگاه برآمده از رقابت سیاسی به مسائل ننگرد و صرف مخالفت با دولت قبلی و رقابت سیاسی درباره مسائل کشور اظهار نظر نکند زیرا در این صورت نه تنها شناختی عمیق از مسائل کشور نخواهد داشت بلکه راهکار یا برنامه ای هم برای حل این مسائل نمی تواند ارائه کند. عدم جابجایی مسائل اصلی و فرعی شخصی که داعیه دار ریاست جمهوری است و بر این مسند تکیه میزند باید به شدت از جابجا کردن مسائل اصلی و فرعی پرهیز کند، این امر زمانی ممکن است که فرد شناختی درست از مسائل کشور داشته باشدو بتواند مسائل اصلی وفرعی کشور را بدرستی تشخیص دهد، در غیر این صورت از ابتدا و با شناخت غلط مسائل فرعی را اصلی قلمداد کرده و مسائل اصلی را فرعی می پندارد. بعد از مرحله شناخت و تمییز مسائل اصلی و فرعی، نکته مهم برای عدم جابجایی این مسائل مربوط به شخصیت و خصوصیات اخلاقی شخص رییس جمهور می شود، این فرد باید اخلاق را سرلوحه قرار داده و با پرهیز از بی اخلاقی سیاسی و دوری از اخلاق سیاسی غیر الهی برای فرار از پاسخگویی و یا سرپوش گذاشتن بر ضعف و ناکارآمدی احتمالی خود، مسائل اصلی و فرعی جا بجا نکند و با حاشیه سازی قصد داشته باشد با این جابجا کردن مسائل اصلی وفرعی منکر ناکارآمدی شود و افکار عمومی را منحرف کند. جابجا کردن مسائل اصلی و فرعی هزینه بسیار زیادی را به کشور متحمل خواهد کرد و توان و انرژی کشور را به جای استفاده در مسیر درست، اتلاف کرده و حرکت کشور به سمت پیشرفت در تمام ابعاد را متوقف کرده و یا با کندی مواجه می کند. شناخت اولویت ها بعد از شناخت مسائل اصلی کشور و تفاوت قائل شد و تشخیص مسائل اصلی از فرعی، رییس جمهور باید اقدام به اولویت بندی این مسائل کند. یعنی بتواند اولویت پرداختن مسائل را تشخیص دهد. بطور مثال اگر پنج مساله اصلی برای کشور متصور است باید آنها را اولویت بندی کرده زیرا این اولویت بندی می تواند کمک کننده و همراه کننده مردم باشد، فرضاً وقتی دغدغه مردم مساله معیشتی است، با اولویت به این امر و بهبود آن می تواند اعتماد عمومی را جلب کرده وهمراهی مردم را به ارمغان بیاورد و با کمک مردم وبه پشتوانه ی آنها به سمت حل اولویت های بعدی برود ومردم را در این راه همراه خود داشته باشد اما اگر در اولویت بندی اشتباه کند، همراهی و کمک افکار عمومی را با خود نخواهد داشت. برای حل مسائل کشور همراهی مردم از نکات بسیار مهم است که رییس جمهور اگر در اولویت بندی ها مسائل مرتبط با مردم را در نظر نگیرد، عملا توان عمومی دولت خود را کاسته و اعتماد عمومی را از خود سلب کرده است و باعث شکاف دولت_ملت شده زیرا ملت چنین دولتی را دور از خود می دانند و احساس می کنند دولت آنها را درک نمی کند و خواسته های آنها را نمایندگی نمی کند. احصا کردن مسائل اصلی قبل از انتخاب و ارائه راهکار تمامی مسائل مربوط به شناخت مسائل کشور،جابجا نکردن مسائل اصلی و فرعی و اولویت بندی درست توسط رییس جمهور مستلزم این نکته است که وی قبل از انتخاب به عنوان رییس جمهور، اقدام به شناخت مسائل ، دسته بندی آنها در چارچوب اصلی و فرعی و اولویت بندی آنها برای اجرا ،کرده باشد و برای همه این مسائل راهکار و راه حل داشته باشد ، زیرا اگر قرار باشد بعد از انتخاب شدن به عنوان رییس جمهور تازه به سمت این شناخت و این دسته بندی پیش برود، عملا زمان زیادی را از دست خواهد داد و مسائل بسیاری برای کشور بابت این کسب تجربه و شناخت ایجاد خواهد شد.