از جِلد قرآن عبور کنیم و جَلد آیاتش شویم.
رسول خدا صلی الله علیه و آله، ناظر به علمش به فتنههای پیشروی امتش، دستور داد: «هرگاه فتنهها مانند پارههایی از شب تار به شما روی آورد به قرآن پناه ببرید». ما امت، این سخن را نشنیدیم یا جور دیگری شنیدیم. ما به قران پناه بردیم، وقتی خانه خریدیم و یک جلد قرآن پیشقراول اسبابمان بود. ما به قرآن پناه بردیم، وقتی عازم سفر بودیم و برای سفر بخیر شدنمان، یک جلد قرآن سقف عبورمان بود. ما به قرآن پناه بردیم، وقتی سفرهی عقدمان پهن بود و دکور سفره یک جلد کلامالله کم داشت. ما به قرآن پناه بردیم، وقتی تابوتمان به سمت سراشیبی قبر پا تند کرده و صدای الرحمانمان بلند بود. ما به قرآن پناه بردیم، وقتی مجلس ختم گرفتیم تا به روح تازهگذشته، فاتحهای نثار کنیم. ما به قرآن پناه بردیم، اما....
▪️ آیاتی که باید جَلدَش شویم
وقتی قرآن را ورق میزنم- با وجود درک ناچیزی که از آیاتش دارم- و به آیاتی برمیخورم که تطبیقش را در دنیای مدرن امروزی که فتنهها از سر و کولمان بالا میرود میبینم، به خودم میگویم: «ما اگر از جِلد قرآن عبور کرده و جَلد آیاتش شده بودیم، قطعا روزگار بهتری داشتیم.» میان آیات قرآن به آیهای از سوره اعراف میرسم: «قد جاءتکم بینه من ربکم هذه ناقه الله لکم آیه....دلیل روشنی از سوی پروردگارتان برای شما آمده، این ناقه الهی برای شما معجزهای است.. » انقلاب اسلامی را همچون ناقهی صالح، معجزهی عبد صالح خدا میبینم که در زمانهای از میان کوه ایسمهای مادی شرق و غرب سربرآورد که ساکنان دنیا دچار اخلاد فی الارض شده بودند. میگویند، ایمان معجزه میخواهد. آیا آیهای به این روشنی، ایمان نمیخواهد؟!
▪️ روحالله در قرآن
با این فکر که «انقلاب بینام خمینی در هیچجای جهان شناخته شده نیست»، صفحات نور را ورق میزنم.چشمانم که به آیات سوره مجادله میافتد، برق میزند. درست میبینم، اینجا صحبت از «روحالله» است: « اولئک کتب فی قلوبهم الایمان و ایدهم بروح منه.. آنان کسانی هستند که خدا ایمان را بر صفحه دلهایشان نوشته و با روحی از ناحیه خودش آنها را تقویت فرموده... »، ذهنام معطوف روایتی از رسول خدا صلیالله علیه و آله میشود؛ روایتی که ضمن آن خبر از آمدن امتی را میداده که «یتحابون بروح الله...به برکت روح خدا یکدیگر را دوست دارند»؛ این قیل را کنار آن قال میگذارم تا تنها به یک نتیجه برسم: «امام ما، هم اسمش روح الله بود، هم خودش مصداق روح الله».
▪️مرگ بر آمریکا
انقلابی که هم خودش و هم اماماش ممهور به آیات الهیاند، شعاری دارد به محکمی «مرگ بر امریکا»، بعدتر که به آیات سوره محمد میرسم، میبینم پیاش را میان این آیات ریختهاند: «والذین کفروا فتعسا لهم..و کسانیکه کافر شدند، مرگ بر آنان»، با این گواهی حرف آنکس که میگفت: «امام (ره) موافق حذف مرگ بر آمریکا بود»، میشود «هباء منثورا». به قرآن برمیگردم و این آیه از سوره بقره: «یا ایها الذین آمنوا لا تتخذوا الیهود و النصاری اولیاء بعضهم اولیاء بعض... ای کسانی که ایمان آوردهاید! یهود و نصاری را ولی و تکیهگاه خود انتخاب نکنید! آنها اولیا و تکیهگاه یکدیگرند»، منطق قرآن در روابط بینالملل میگوید نه به آمریکا اعتماد کنید و نه به اروپا.
▪️ شنهایی که مأمور خدا بودند
اوایل سوره احزاب به این سخن خدا برمیخورم: «یا ایها الذین امنوا اذکروا نعمهالله علیکم اذ جائتکم جنودا فارسلنا علیهم ریحا و جنودا لم تروها..ای مومنان، لطف خدا را در حق خودتان بهیاد آورید؛ آنوقتیکه سپاهیان فراوانی به قصد نابودی شما سروقتتان آمدند؛ ولی تندبادی سرد و لشکریانی نامرئی بر ضدشان فرستادیم..»، اینجاست که پرت میشوم به سال 59 و خودم را میان بیابان طبس و شنهایی میبینم که «مأمور خدا بودند». جلوتر بدنهای نیمسوخته یانکیها و بالگردهای منفجر شدهای را مشاهده میکنم که «مأموران کدخدا بودند». شگفتا! چه مأمورانی خدا دارد و عجب مفلوکانی کدخدا!
▪️ رمز بقای فرعونیان
مبهوت آیهای از سوره اعراف میشوم؛ آنجا که پرده از رمز بقای فرعونیان برمیدارد: « قال القوا فلما القوا سحروا اعین الناس و استرهبوهم و جاءوا بسحر عظیم...موسی گفت: شما اول اسباب خود را بیفکنید. هنگامی که بساط خود را انداختند، چشم مردم را سحر کردند و آنها را ترساندند و سحری بس عظیم و هولانگیز برانگیختند.»، سحر امروز دیگر به سادگی زمان موسی و مار نشاندادن دومتر طناب نیست. شعبدهی امروز، کانالهای ماهواره و صفحات مجازی اینستاگراماند که کلاغ را قناری و مار را مور نشان میدهند. صفحههای مسحورکنندهی بلاگرها و سوئیت هومها، پیجهای اغواکنندهی اینفلوئنسرهای عدالتخوار تا رجالههایی چون مصی علینژاد، همچون سحر ساحران، چشمها را تصرف و عقلها را مرخص کردهاند و هشتکپرانی سلبریتیها، مسحوران سوار بر موجهای مجازی را 👇
@aghletarif