غزلی هفته گرمدعی حرف درستی سخنت کو درحین سخن لهجه شیرین دهنت کو تااینکه طراوت بدهی مستمعت را گل‌های بهاری، به دشت ودمنت کو دردشت رهاکرده ای این توسن سرکش ازبهرمهارش لجم وآن رسنت کو تاذائقه خلق زدستت نشودتلخ شیرینی درحرف،ومشک ختنت کو دایم توازاین شهربه آن شهر روانی پس مملکت وشهرودیارووطنت کو دائم سخن از رفتن وازمرگ بگویی گرلقلقه ات نیست بگوپس کفنت کو ازخدمت برخلق، سخن رانده ای اما آثارمبرهن زچنین ممتحنت کو بس کن سخن ازوحدت ویکر نگی باهم پس وحدت دشمن شکن وانجمنت کو