◻️فیلسوفان دروغ نمی‌گویند 🔻 رکوردشکنی دروغ و افترا؛ در تجربه‌نگاری موسسه حکمت و فلسفه ایران! 🔸بخش اول 🖊احمدحسین شریفی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ چند روز پیش دیدم در ماهنامه‌ای، کارنامه، پیشینه و ظرفیت‌های موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران مورد بحث قرار گرفته بود. در میان مطالب خوب، و البته بعضاً مبالغه‌آمیزی که در این موضوع بیان شده بود، با کمال تعجب دیدم یکی از نویسندگان، در مجموعِ شش جمله و نیم(!) که درباره مدیریت یکساله این بنده در آن موسسه نوشته بود، شش دروغ و دو افترا را به هم بافیده بود! و این هم البته یک رکورد تازه است که هر کسی توان شکستن آن را ندارد! توضیح آنکه آن نویسنده محترم، چنین نوشته‌ بود: «اما بعد که احمدحسین شریفی آمد و از سوابق علمی او خبر ندارم، حسب اطلاع برخورد چندان خوبی با استادان نداشت و خیلی‌ها را بازنشسته کرد و آنجا خلوت شــد و من هم دیگر نرفتم. اما از همه مهمتر، گفتگوی اسلام و مسیحیت برای همیشه تعطیل شــد.» ✔️تنها تکه راست این سخنان، همان نیم‌جمله آغازین اوست: «اما بعد که احمدحسین شریفی آمد».😂 ✔️ دروغ اول: سخنرانی همین آقای والامقام در مراسم معارفه این بنده در موسسه حکمت (که فایل آن موجود است) گواه دروغ بودن اولین جمله اوست که می‌گویند «از سوابق علمی او خبر ندارم». همین شخص محترم در جلسه معارفه این بنده، در حضور وزیر محترم علوم، جناب دکتر حداد عادل و سایر شخصیت‌های فلسفی کشور چنین گفتند: «خوشبختانه اینک مسؤولیت این مؤسسه توسط وزیر محترم علوم جناب دکتر زلفی‌گل به جناب آقای دکتر شریفی سپرده شده است. ایشان با کوله‌باری از دانش الهیات اندوخته در قم در کنار دروس جدید و الهیات روز برای تصدی این موسسه آستین بالا زده و مسؤولیت پذیرفته‌اند»؟! به هر حال از دو حال خارج نیست: یا آن دروغ، راست است و یا این راست، دروغ است.😂 بگذریم. (برای چنین مسائلی نباید دنبال «دلیل» گشت، «علت» را باید یافت) ✔️دروغ دوم و افترای اول: همه کادر علمی و اداری محترم و معزز آن موسسه می‌توانند شهادت دهند که جمله دوم او یعنی اینکه «برخورد چندان خوبی با استادان نداشت» هم دروغ است و هم افترا! این بنده در مدیریت یکساله‌ام در آن موسسه، با کمال تواضع و ادب با یکایک اعضای هیأت علمی آن مجموعه برخورد کردم. کمترین بی‌ادبی یا جسارتی به اساتید یا کارمندان نداشتم. به اتاق تک‌تک آنان می‌رفتم. با اغلب آنان جلسات مشورتی داشتم. از هیچ کوششی در تکریم آنان فروگذار نکردم. اساساً‌ بنده جسارت کردن و دروغ بستن به دیگران را بلد نیستم. (بنده هنوز فلسفه‌ دروغ نخوانده‌ام و نیاموخته‌ام) ✔️دروغ سوم و افترای دوم: در جمله بعدی نوشته‌اند «خیلی‌ها را بازنشسته کرد»! در حالی که در زمان مدیریت بنده حتی یک استاد (تأکید می‌کنم حتی یک استاد) هم بازنشسته نشد (چه رسد به اینکه بنده «خیلی‌ها» را بازنشسته «کرده باشم»)! بلکه بر عکس، بازنشستگان سالیان گذشته موسسه (اعم از اساتید و کارمندان) را جداگانه و جمعاً دعوت به موسسه کردم. با آنان جلسه گرفتم. آنان را تکریم کردم. از آنان راهنمایی خواستم. اتاق اختصاصی در اختیار آنان قرار دادم. تا آنجا که ظرفیت داشتند و تمایل، قراردادهای پژوهشی (تصحیح، ترجمه و تدوین) با آنان منعقد کردم. ضمناً، در دوران مدیریت بنده نه تنها در جذب‌های پیشین تجدید نظری صورت نگرفت؛ بلکه تلاشی مستمر برای نهایی شدن جذب افرادی که کار جذب آنان ناتمام مانده بود، انجام شد. و کسانی که چند سال بلاتکلیف مانده بودند، در کمتر از چند ماه کار جذب آنان به اتمام رسید. ✔️دروغ چهارم: نوشته‌اند «و آنجا خلوت شد»! این هم دروغی دیگر است. مجله «ترنم ۱۴۰۰» که گزارشی از محصول دوران مدیریت این بنده است، گواهی مکتوب و مصور بر دروغ بودن این گزاره است. بنده از آبان ۱۴۰۰ تا آبان ۱۴۰۱ مسؤولیت آن موسسه را بر عهده داشتم، یعنی زمانی که هنوز ویروس منحوس کرونا یکه‌تازی می‌کرد. دانشگاه‌ها و مراکز آموزشی هنوز غیرحضوری بود. اما این بنده به صورت مرتب و فعال، در موسسه حضور داشتم و با مراکز مختلف علمی و با محققان و اندیشمندان فراوانی رفت و آمد داشتم. قرارداد ده‌ها پروژه پژوهشی را منعقد کردم. به گونه‌ای که در تاریخ آن موسسه بی‌سابقه بود. در هر ترم تحصیلی کلاس‌های حضوری و مجازی فراوانی، در موضوعات مختلف فلسفی و کلامی، منعقد شد. دوره‌های کوتاه‌ مدت و مدرسه‌‌های زمستانه و بهاره و تابستانه برگزار شد. دوره‌های آموزشی نسبتاً مفصلی در خصوص فلسفه برای کودکان برگزار شد. و ... ادامه در پست بعدی👈👈👈 🆔https://eitaa.com/joinchat/1153171503C4349780964 🌹