‍ . باز در گوشم صدای خـنده ات اعــجاز کــرد آسمان ابری شد و فـصلی دگــر آغــاز کــرد بـاد آهــسته بــه گـیسوی درخـتان شـانه زد برگ پاییزی سلامش داد و رقصی نـاز کـرد خط زردی بین مهر و مــاه شــهریور کــشید بـــا نـــگاه تــازه ای تـــصنیف را آواز کــرد روزگار این ماهی خو کرده را با تنگ خویش رهــسپار ســاعت و تــقویم پــر اغــماز کـرد تشنگی بر قامت دریا لـباس چـشمه دوخـت مــوج از آغــوش دریا لـحظه ای پـرواز کـرد آخــر قـصه کــلاغ از لانه اش تــبعید شــد از یکی بود و نبودش ، زندگی لـب بـاز کــرد https://eitaa.com/joinchat/768213059C9cf83d0985