﷽
🌹
#فصل_پنجم: در وصیت های امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام و کیفیت وفات آن حضرت 🌹
#قسمت_هشتاد_و_چهارم
🌸 از محمد بن حنفیّه روایت شده که چون شب بیستم ماه مبارک رمضان شد اثر زهر به قدم های مبارک پدرم رسید و در آن شب نشسته نماز می کرد و به ما وصیت ها می کرد و تسلّی می داد تا آنکه صبح طالع شد پس مردم را رخصت داد که به خدمتش برسند مردمان می آمدند و سلام می کردند و جواب می فرمود و می فرمود: سؤال کنید و بپرسید از من پیش از آنکه مرا نیابید و سؤال های خود را سبک کنید برای مصیبت امام خود، مردم خروش برآوردند و سخت بنالیدند.
حجر بن عدی برخاست و شعری چند در مصیبت امیرالمؤمنین علیه السلام انشاد کرد.
چون ساکت شد آن حضرت فرمود ای حجر چون باشد حال تو گاهی که تو را بطلبند و تکلیف نمایند که از من برائت و بیزاری جویی عرض کرد بخدا قسم اگر مرا با شمشیر پاره پاره کنند و به آتش عذاب نمایند از تو بیزاری نجویم فرمود تو به هر خیر موفق باشی خداوندت از آل پیغمبر جزای خیر دهد.
آنگاه شربتی از شیر طلبید و اندکی بیاشامید و فرمود که این آخر روزی من است از دنیا، اهل بیت به های های بگریستند.
نقل شده که مردی ابن ملجم را گفت ای دشمن خدای خوشدل مباش که امیرالمؤمنین را بهبودی حاصل شود آن ملعون گفت پس امّ کلثوم بر چه کس می گرید بر من می گرید یا بر علی سوگواری می کند سوگند با خدای که این شمشیر را با هزار درهم خریدم و با هزار درهم آن را به زهر سیراب ساختم و هر نقصان که داشت به اصلاح آوردم و با چنان شمشیر ضربتی بر علی زدم که اگر قسمت کنند آن ضربت را بر اهل مشرق و مغرب همگان بمیرند.
📚 منتهی الآمال
💐 تا نیایی گره از کار بشر وا نشود
درد ما جز به ظهور تو مداوا نشود 💐
❣کانال مـــنتظران ظہور❣👇
╭┅═ঊঈ❤️ঊঈ═┅╮
@abasalehal_mahdi
╰┅═ঊঈ❤️ঊঈ═┅╯