﷽
🌹 #فصل_پنجم: در بیان غسل و کفن و دفن حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام 🌹
#قسمت_هشتاد_و_نهم
🌸 پس در آن حال صدای شیون و گریه از خانهٔ آن حضرت بلند شد پس اهل کوفه دانستند که مصیبت آن حضرت واقع شده از تمامی شهر کوفه صدای شیون و گریه از خانهٔ آن حضرت بلند شد مانند روزی که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم از دنیا رحلت فرموده بود و نیز در آن شب آفاق آسمان متغیر گشت و زمین بلرزید و صدای تسبیح و تقدیس فرشتگان از هوا شنیده میشد و قبائل جن نوحه می کردند و می گریستند و مرثیه می خواندند پس مشغول غسل آن حضرت شدند.
محمد بن الحنفیّة روایت کرده که چون برادرانم مشغول غسل شدند امام حسین علیه السلام آب می ریخت و امام حسن علیه السلام غسل میداد و احتیاج نداشتند به کسی که جسد آن حضرت را بگرداند و بدن مبارک هنگام غسل خود از این سوی بدان سوی می شد و بویی خوشتر از مشک و عنبر از جسد مطهرش شنیده می شد.
چون از کار غسل فارغ شدند امام حسن صدا زد که ای خواهر بیاور حنوط جدّم رسول خدا را پس زینب علیها السلام مبادرت کرد و سهم حنوط امیرالمؤمنین علیه السلام را که بعد از پیغمبر و فاطمه علیهما السلام بجای مانده بود و از همان کافوری بود که جبرئیل از بهشت آورده بود حاضر ساخت چون آن حنوط را سر بگشودند شهر کوفه را به جملهٔ از بوی خوش معطر ساخت پس آن حضرت را در پنج جامه کفن کردند و در تابوت نهادند و به حکم وصیت امیرالمؤمنین دنبال سریر را حسنین برداشتند و مقدم آن را جبرئیل و میکائیل حمل دادند و به جانب نجف که ظهر کوفه است شتافتند و بعضی از مردم خواستند که به مشایعت بیرون شوند اما حسن ایشان را به مراجعت فرمان کرد.
و حضرت امام حسین می گریست و می گفت لا حَولَ وَ لا قُوَّةَ اِلّا بِاللهِ العَلیّ العظیم ای پدر بزرگوار پشت ما را شکستی گریه را از جهت تو آموخته ام.
📚 منتهی الآمال
💐 تا نیایی گره از کار بشر وا نشود
درد ما جز به ظهور تو مداوا نشود 💐
❣کانال مـــنتظران ظہور❣👇
╭┅═ঊঈ❤️ঊঈ═┅╮
@abasalehal_mahdi
╰┅═ঊঈ❤️ঊঈ═┅╯
﷽
🌹 #فصل_پنجم: در بیان غسل و کفن و دفن حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام 🌹
#قسمت_نود
🌸 و محمد بن حنفیّه گفته بخدا سوگند که من می دیدم که جنازهٔ آن حضرت بر هر دیوار و عمارت و درختی که می گذشت آنها خم می شدند و خشوع می کردند نزد جنازهٔ آن حضرت و موافق روایت امالی شیخ طوسی چون جنازهٔ آن حضرت گذشت به قائم غرّی و آن در قدیم بنایی بود گویا شبیه به میل که آن را علم نیز می نامیدند پس به جهت تعظیم و احترام آن نعش مطهر کج و منحنی شد چنانچه سریر ابرهه در وقت داخل شدن عبدالمطلب بر ابرهه به جهت تعظیم آن جناب منحنی و کج شد والحال به جای آن قائم مسجدی است که آن را مسجد حنّانه می نامند و در شرقی نجف به فاصلهٔ سه هزار ذرع تقریباً واقع است.
و بالجمله چون جنازه به موضع قبر آن حضرت رسید فرود آمد پس جنازه را بر زمین نهادند و امام حسن علیه السلام به جماعت بر آن حضرت نماز کرد و هفت تکبیر گفت و بعد از نماز جنازه را برداشتند و آن موضع را حفر کردند ناگاه قبر ساخته و لحد پرداخته ظاهر شد و تختهای در زیر قبر فرش کرده بود که بر آن لوح به خط سریانی دو سطر نقش بود که این کلمات ترجمهٔ آن است:
بسم الله الرحمن الرحیم هذا ما حَفَرَهُ نُوحُ النَبِیُّ لِعَلِّیٍ وَصِیٍّ محمد صلی الله علیه و اله قَبلَ الطّوفانِ بِسَبعِمِأة عامٍ.
و به روایتی نوشته بود که این آن چیزی است که ذخیره کرده است نوح پیغمبر برای بندهٔ شایستهٔ طاهر و مطهر.
و چون خواستند آن حضرت را داخل قبر نمایند صدای هاتفی شنیدند که می گفت فرو برید او را به سوی تربت طاهر و مطهر که حبیب به سوی حبیب خود مشتاق گردیده است.
و نیز صدای منادی شنیده شد که گفت حقتعالی شما را صبر نیکو کرامت فرماید در مصیبت سید شما و حجت خدا بر خلق خویش.
📚 منتهی الآمال
💐 تا نیایی گره از کار بشر وا نشود
درد ما جز به ظهور تو مداوا نشود 💐
❣کانال مـــنتظران ظہور❣👇
╭┅═ঊঈ❤️ঊঈ═┅╮
@abasalehal_mahdi
╰┅═ঊঈ❤️ঊঈ═┅╯
﷽
🌹 #فصل_پنجم: در بیان غسل و کفن و دفن حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام 🌹
#قسمت_نود_و_یکم
🌸 و از امام محمد باقر علیه السلام منقول است که حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام را پیش از طلوع صبح در ناحیهٔ غَریَّین دفن کردند و در قبر آن حضرت امام حسن و امام حسین علیهما السلام و محمد حنفیّه و عبدالله بن جعفر داخل شدند و بالجمله پس از آنکه قبر را پوشیده داشتند یک خشت از بالای سر آن حضرت برداشتند و در قبر نظر کردند کسی را در قبر ندیدند ناگاه صدای هاتفی را شنیدند که گفت امیرالمؤمنین بندهٔ شایستهٔ خدا بود حقتعالی او را به پیغمبر خود ملحق گردانید و چنین کند خداوند با اوصیاء پس از انبیاء حتی آنکه اگر پیغمبری در مشرق بمیرد و وصی او در مغرب رحلت نماید خدا آن وصی را با پیغمبر ملحق خواهد ساخت.
صاحب کتاب مشارق الأنوار از امام حسن علیه السلام حدیث کرده که حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام با حسنین فرمود که چون مرا به قبر گذارید پیش از آنکه خاک بر قبر بریزید دو رکعت نماز بجا آورید و بعد از آن در قبر نظر نمایید پس آن حضرت را داخل قبر نمودند و دو رکعت نماز گذاردند و در قبر نگریستند دیدند که پردهای از سندس بر روی قبر گسترده است امام حسن از فراز سر آن پرده را به یک سوی کرد و در قبر نگاه کرد دید که رسول خدا و آدم صفی و ابراهیم خلیل علیهم السلام با آن حضرت سخن می گویند و امام حسین علیه السلام از جانب پای آن حضرت پرده را گرفت دید که حضرت فاطمه علیها السلام و حوا و مریم و آسیه بر آن حضرت نوحه می کنند.
📚 منتهی الآمال
💐 تا نیایی گره از کار بشر وا نشود
درد ما جز به ظهور تو مداوا نشود 💐
❣کانال مـــنتظران ظہور❣👇
╭┅═ঊঈ❤️ঊঈ═┅╮
@abasalehal_mahdi
╰┅═ঊঈ❤️ঊঈ═┅╯
﷽
🌹 #فصل_پنجم: در بیان غسل و کفن و دفن حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام 🌹
#قسمت_نود_و_دوم
🌸 و چون از کار دفن آن حضرت فارغ شدند صعصعة بن صوحان عبدی ره نزد قبر مقدس آن حضرت ایستاد و مشتی از خاک بر گرفت و بر سر خود ریخت و گفت پدر و مادرم فدای تو باد یا امیرالمؤمنین گوارا باد تو را کرامتهای خدا ای ابوالحسن به تحقیق که مولد تو پاکیزه بود و صبر تو قوی بود و جهان تو عظیم بود و به آنچه آرزو داشتی رسیدی و تجارت سودمند کردی و به نزد پروردگار خود رفتی و از این نوع کلمات بسیار گفت و بسیار گریست و دیگران را به گریه آورد پس رو کردند به سوی حضرت امام حسن و امام حسین علیهما السلام و محمد و جعفر و عباس و یحیی و عون و سایر فرزندان آن حضرت و ایشان را تعزیت گفتند و به کوفه مراجعت کردند.
چون صبح طالع شد برای مصلحتی تابوتی از خانهٔ حضرت بیرون آوردند به بیرون کوفه حضرت امام حسین علیه السلام بر آن تابوت نماز کرد و آن تابوت را بر شتری بستند و به جانب مدینه روان داشتند.
و نیز منقول است که چون خبر قتل امیرالمؤمنین علیه السلام را برای معاویه بردند گفت اِنَّ الاَسَدَ الَّدی کانَ یَفتَرِشُ ذِراعَیهِ فِی الحَربِ قَد قَضی نَحبَهُ
یعنی آن شیری که چنگال های خود را هنگام حرب بر زمین گسترده می داشت وداع جهان گفت پس ای شعر را تذکره کرد:
قُل لِلا رانِبِ تَرعی اَینَما سَرَحَت/ وَ لِلظِّباء بِلا خَوفٍ وَ لا وَجَلٍ
شیخ کلینی و ابن بابویه ره و دیگران به سند های معتبر روایت کردهاند که در روز شهادت حضرت امیرالمؤمنین صدای شیون از مردم بلند شد و دهشتی عظیم در مردم افتاد مانند روزی که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم از جهان برفت و در آن حال پیرمردی اشک ریزان و شتاب کنان بیامد می گریست و می گفت:
اِنا للهِ وَ اِنا اِلَیهِ راجِعُونَ امروز خلافت نبوت انقطاع یافت پس بیامد و بر در خانهٔ امیرالمؤمنین بایستاد و بسیاری از مناقب حضرت امیرالمؤمنین تذکره کرد و مردمان ساکت بودند و می گریستند چون سخن را بپای آورد از نظر ناپدید شد مردمان هر چه او را طلب کردند او را نیافتند .
مؤلف گوید که آن پیرمرد حضرت خضر علیه السلام بود و کلمات او را که به منزلهٔ زیارت حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام است و در روز شهادت آن حضرت این احقر در کتاب هدیه در باب زیارات آن حضرت ذکر کردم و این مختصر را گنجایش نقل آن نیست.
📚 منتهی الآمال
💐 تا نیایی گره از کار بشر وا نشود
درد ما جز به ظهور تو مداوا نشود 💐
❣کانال مـــنتظران ظہور❣👇
╭┅═ঊঈ❤️ঊঈ═┅╮
@abasalehal_mahdi
╰┅═ঊঈ❤️ঊঈ═┅╯
﷽
🥀 #فصل_پنجم: دربيان توجّه ابى عبداللّه عليه السّلام به جانب مكّه معظّمه 🥀
#قسمت_سی_سوم
🍃 بيان امُورى كه متعلّق به حضرت سيّدالشّهداء عليه السّلام است از زمان حركت آن حضرت از مدينه تا ورود به كربلا و شهادت مسلم بن عقيل و شهادت دو كودك او: چون در كتب فَريقَيْن اين واقعه هائله به طور مختلف ايراد شده دراين رساله اكتفاءمى شود به مختصرى ازآنچه اعاظم عُلما در كتب معتبره ذكرنموده اند وما تاممكن باشد ازروايت شيخ مفيد وسيّدبن طاوس وابن نما و طبرى تجاوز نمى كنيم وروايت ايشان رابه روايت سايرين اختيار مى كنيم، وغالباًدر صدر مطلب اشاره به محلّ اختلاف وناقِل آن مى رود. الحال مى گوئيم:
بدان كه چون حضرت امام حَسَن عليه السّلام به رياض قدس ارتحال نمود شيعيان در عراق به حركت در آمده عريضه به حضرت امام حسين عليه السّلام نوشتند كه ما معاويه را از خلافت خلع كرده با شما بيعت مى كنيم حضرت در آن وقت صلاح در آن امر ندانسته امتناع از آن فرموده وايشان را به صبر امر فرمود تا انقضاء مدّت خلافت معاويه پس چون معاويه عليه اللّعنه در شب نيمه ماه رجب سال شصتم هجرى از دنيا رخت بر بست فرزندش يزيد عليه اللّعنه به جاى او نشست و به اِعداد امر خلافت خود پرداخت نامه اى نوشت به وليد بن عتبة بن ابى سفيان كه از جانب معاويه حاكم مدينه بود به اين مضمون كه: اى وليد! بايد بيعت بگيرى از براى من از ابو عبداللّه الحسين و عبداللّه بن عمر و عبداللّه بن زبير و عبد الرحمن بن ابى بكر، و بايد كار بر ايشان تنگ گيرى و عذر از ايشان قبول ننمائى و هر كدام از بيعت امتناع نمايد سر از تن او برگيرى و به زودى براى من روانه دارى. چون اين نامه به وليد رسيد مروان را طلبيد و با او در اين امر مشورت كرد. مروان گفت: كه تا ايشان از مردن معاويه خبر دار نشده اند به زودى ايشان را بطلب و بيعت از براى يزيد از ايشان بگير و هر كدام كه قبول بيعت نكند او را به قتل رسان. پس درآن شب وليدايشان را طلب نمود و ايشان در آن وقت در روضه منوّره حضرت رسول صلى اللّه عليه و آله و سلّم مجتمع بودند، چون پيغام وليد به ايشان رسيد امام حسين عليه السّلام فرمود كه چون به سراى خود باز شدم من دعوت وليد را اجابت خواهم كرد.
📕 #منتهی_الآمال
🥀 ماجرای کربلا، شرح بلای زینب است
عصر عاشورا، شروع کربلای زینب است 🥀
❣️کانال مـــنتظران ظہور❣️👇
╭┅═ঊঈ❤️ঊঈ═┅╮
@abasalehal_mahdi
╰┅═ঊঈ❤️ঊঈ═┅╯
﷽
🥀 #فصل_پنجم: دربيان توجّه ابى عبداللّه عليه السّلام به جانب مكّه معظّمه 🥀
#قسمت_سی_چهارم
🍃 پيك وليد كه عمر بن عثمان بود برگشت عبد اللّه زبير گفت كه يا ابا عبد اللّه! دعوت وليد در اين وقت بى هنگام مى نمايد و مرا پريشان خاطر ساخت در خاطر شما چه مى گذرد؟ حضرت فرمود: گمان مى كنم كه معاويه طاغيه مرده است و وليد ما را از براى بيعت يزيد دعوت نموده. چون آن جماعت بر مكنون خاطر وليد مطّلع گرديدند عبداللّه عمر و عبدالرّحمن بن ابى بكر گفتند كه ما به خانه هاى خود مى رويم و در به روى خود مى بنديم. و ابن زبير گفت كه من هرگز با يزيد بيعت نخواهم كرد. حضرت امام حسين عليه السّلام فرمود كه مرا چاره اى نيست جز رفتن به نزد وليد پس حضرت به سراى خويش تشريف برد و سى نفر از اهل بيت و موالى خود را طلبيد و امر فرمود كه سلاح بر خود بستند وآنها را با خود برد و فرمود كه شما بر در خانه بنشينيد و اگر صداى من بلند شود به خانه در آئيد. پس حضرت داخل خانه شد چون وارد مجلس گرديد ديد كه مروان نيز در نزد وليد است پس حضرت نشست. وليد خبر مرگ معاويه را به حضرت داد آن جناب كلمه استرجاع گفت پس وليد نامه يزيد را كه در باب گرفتن بيعت نوشته بود براى آن حضرت خواند، آن جناب فرمود: من گمان نمى كنم كه تو راضى شوى به آنكه من پنهان با يزيد بيعت كنم بلكه خواهى خواست از من كه آشكارا در حضور مردم بيعت كنم كه مردم بدانند، وليد گفت: بلى چنين است. حضرت فرمود: پس امشب تاءخير كن تا صبح تا ببينى راءى خود را در اين امر. وليد گفت: برو خداوند با تو همراه تا آنكه در مجمع مردم ترا ملاقات نمائيم.
📕 #منتهی_الآمال
🥀 ماجرای کربلا، شرح بلای زینب است
عصر عاشورا، شروع کربلای زینب است 🥀
❣️کانال مـــنتظران ظہور❣️👇
╭┅═ঊঈ❤️ঊঈ═┅╮
@abasalehal_mahdi
╰┅═ঊঈ❤️ঊঈ═┅╯
﷽
🥀 #فصل_پنجم: دربيان توجّه ابى عبداللّه عليه السّلام به جانب مكّه معظّمه🥀
#قسمت_سی_پنجم
مروان به وليد گفت كه دست از او بر مدار اگر الحال از او بيعت نگيرى ديگر دست بر او نمى يابى مگر آنكه خون بسيار از جانِبَين ريخته شود اكنون دست بر او يافته اى او را رها مكن تا بيعت كند و اگرنه او را گردن بزن. حضرت از سخن آن پليد در غضب شد و فرمود كه يابن الزّرقاء! تو مرا خواهى كشت يا او، به خدا سوگند كه دروغ گفتى و تو و او هيچ يك قادر بر قتل من نيستيد. پس رو كرد به وليد و فرمود: اى امير! مائيم اهل بيت نبوّت و معدن رسالت و ملائكه در خانه ما آمد و شد مى كنند و خداوند ما را در آفرينش مقدّم داشت و ختام خاتميّت بر ما گذاشت و يزيد مردى است فاسق و شرابخوار و كشنده مردم به ناحقّ و علانيه به انواع فسوق و معاصى اقدام مى نمايد و مثل من كسى با مثل او هرگز بيعت نمى كند و ديگر تا ترا ببينم گوئيم و شنويم. اين را فرمود و بيرون آمد و با ياران خود به خانه مراجعت نمود و اين واقعه درشب شنبه سه روز به آخر ماه رجب مانده بود، چون حضرت بيرون رفت مروان با وليد گفت كه سخن مرا نشنيدى به خدا سوگند ديگر دست بر او نخواهى يافت. وليد گفت: واى بر تو! راءيى كه براى من پسنديده بودى موجب هلاكت دين و دنياى من بود، به خدا سوگند كه راضى نيستم جميع دنيا از من باشد و من در خون حسين عليه السّلام داخل شوم، سُبحان اللّه تو راضى مى شوى كه من حسين رابكشم براى آنكه گويد با يزيد بيعت نكنم ؛ به خدا قسم هر كه در خون او شريك شود او را در قيامت هيچ حسنه نباشد و نخواهد بود، مروان در ظاهر گفت كه اگر از براى اين ملاحظه بود خوب كردى ولكن در دل راءى وليد را نپسنديد. وليد در همان شب در بيعت ابن زبير مبالغه نمود و او امتناع مى كرد تا آنكه درهمان شب از مدينه فرار نموده متوجّه مكّه شد چون وليد بر فرار او مطّلع شد مردى از بنى اميّه را با هشتاد سوار از پى او فرستاد چون از راه غير متعارف رفته بود چندان كه او را طلب كردند نيافتند و برگشتند.
📕 #منتهی_الآمال
🥀 ماجرای کربلا، شرح بلای زینب است
عصر عاشورا، شروع کربلای زینب است 🥀
❣️کانال مـــنتظران ظہور❣️👇
╭┅═ঊঈ❤️ঊঈ═┅╮
@abasalehal_mahdi
╰┅═ঊঈ❤️ঊঈ═┅╯
﷽
🥀 #فصل_پنجم: دربيان توجّه ابى عبداللّه عليه السّلام به جانب مكّه معظّمه🥀
#قسمت_سی_ششم
چون صبح شد حضرت امام حسين عليه السّلام از خانه بيرون آمده و در بعضى از كوچه هاى مدينه مروان آن حضرت را ملا قات كرد و گفت: يا ابا عبداللّه! من ترا نصيحت مى كنم مرا اطاعت كن و نصيحت مرا قبول فرما. حضرت فرمود: نصيحت تو چيست؟ گفت: من امر مى كنم ترا به بيعت يزيد كه بيعت او بهتر است از براى دين و دنياى تو!؟ حضرت فرمود: اِنّا لِلهِ وَ اِنّا اِلَيهِ راجِعُونَ وَ عَلَى اْلاِسْلامِ السَّلام... كلمات حيرت انگيز مروان باعث اين شد كه حضرت كلمه استرجاع بر زبان راند و فرمود: بر اسلام سلام باد هنگامى كه امّت مبتلا شدند به خليفه اى مانند يزيد و به تحقيق كه من شنيدم از جدّم رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلّم كه مى فرمود خلافت حرام است بر آل ابى سفيان و سخنان بسيار در ميان حضرت و مروان جارى شد پس مروان گذشت از آن حضرت به حالت غضبان چون آخر روز شنبه شد باز وليد كسى به خدمت حضرت امام حسين عليه السّلام فرستاد و در امر بيعت تاءكيد كرد حضرت فرمود: صبر كنيد تا امشب انديشه كنم و در همان شب كه شب يكشنبه دو روز به آخر رجب مانده بود متوجّه مكّه شد و چون عازم خروج از مدينه شد سر قبر جدّش پيغمبر و مادرش فاطمه و برادرش حسن عليهماالسّلام رفت و با آنها وداع كرد و با خود برداشت فرزندان خود و فرزندان برادر و برادران خود و تمام اهل بيت خود را مگر محمّد بن الحنفيه رحمه اللّه كه چون دانست كه آن حضرت عازم خروج است به خدمت آن حضرت آمد وگفت: اى برادر گرامى! تو عزيزترين خلقى نزد من و از همه كس به سوى من محبوب ترى و من آن كس نيستم كه نصيحت خود را از احدى دريغ دارم و تو سزاوارترى در باب آنچه صلاح شما دانم عرض كنم ؛ زيرا كه تو ممازجى با اصل من و نفس من و جسم من و جان من و توئى امروز سند و سيّد اهل بيت و تو آن كسى كه طاعتت بر من واجب است ؛ چه آنكه خداوند ترا برگزيده است و در شمار سادات بهشت مقررّ داشته است.
📕 #منتهی_الآمال
◾ صدای گريه تان پير کرده عالم را
بيا که با تو بپوشم لباس ماتم را ◾
❣️کانال مـــنتظران ظہور❣️👇
╭┅═ঊঈ❤️ঊঈ═┅╮
@abasalehal_mahdi
╰┅═ঊঈ❤️ঊঈ═┅╯
﷽
🥀 #فصل_پنجم: دربيان توجّه ابى عبداللّه عليه السّلام به جانب مكّه معظّمه 🥀
#قسمت_سی_هفتم
🍃 و موافق روايت شيخ مفيد در وقت بيرون رفتن از مدينه اين آيه را آن حضرت تلاوت نمود كه در بيان قصّه بيرون رفتن حضرت موسى است از ترس فرعون به سوى مَدْيَن. (فَخَرَجَ مِنْها خاَّئَفاً يَتَرَقَّبُ قالَ رَبِّ نَجِّني مِنَ الْقَوْم الظّالِمينَ) ؛
يعنى پس بيرون رفت از شهر در حالتى كه ترسان و مترقَب رسيدن دشمنان بود گفت پروردگارا نجات بخش مرا از گروه ستمكاران. و از راه متعارف آن حضرت روانه شد پس اهل بيت آن حضرت گفتند كه مناسب آن است كه از بيراهه تشريف ببريد چنانكه ابن زبير رفت تا آنكه اگر كسى به طلب شما بيايد شما را در نيابد، حضرت فرمود كه من از راه راست به در نمى روم تا حق تعالى آنچه خواهد ميان من و ايشان حكم كند.
و از جناب سكينه عليهاالسّلام مروى است كه فرمود وقتى ما از مدينه بيرون شديم هيچ اهل بيتى از ما اهل بيت رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلّم ترسان و هراسان تر نبود. از حضرت امام محمّد باقر عليه السّلام روايت است كه چون حضرت امام حسين عليه السّلام اراده نمود كه از مدينه طيّبه بيرون رود مخدّرات و زنهاى بنى عبدالمطّلب از عزيمت آن حضرت آگهى يافتند پس به خدمت آن حضرت شتافتند و صدا را به نوحه و زارى بلند كردند تا آن كه آن حضرت در ميان ايشان عبور فرمود وايشان را قسم داد كه صداهاى خود را از گريه و نوحه ساكت كنند وصبر پيش آورند. آن محنت زدگان جگر سوخته گفتند: پس ما نوحه وزارى را براى چه روزبگذاريم به خدا سوگند كه اين زمان نزد ما مانند روزى است كه حضرت رسول صلى اللّه عليه و آله و سلم ازدنيا رفت ومثل روزى است كه اميرالمؤ منين عليه السّلام وفاطمه عليهاالسّلام ورقّيه وزينب وامّ كلثوم دختران پيغمبر از دنيا رفتند، خدا جان مارا فداى تو گرداند اى محبوب قلوب مؤ منان واى يادگار بزرگواران، پس يكى ازعمّه هاى آن حضرت آمد وشيون كرد و گفت: گواهى مى دهم اى نور ديده من كه دراين وقت شنيدم كه جنّيان برتو نوحه مى كردند و مى گفتند: شعر: وَاِنَّقَتيلَ الطَّفّ مِنْ آلِ هاشِمٍ اَذَلُّ رقابًا مِنْ قُريْشٍفَذَلَّتِ
📕 #منتهی_الآمال
🥀 ماجرای کربلا، شرح بلای زینب است
عصر عاشورا، شروع کربلای زینب است 🥀
❣️کانال مـــنتظران ظہور❣️👇
╭┅═ঊঈ❤️ঊঈ═┅╮
@abasalehal_mahdi
╰┅═ঊঈ❤️ঊঈ═┅╯
﷽
🥀 #فصل_پنجم: دربيان توجّه ابى عبداللّه عليه السّلام به جانب مكّه معظّمه 🥀
#قسمت_سی_هشتم
و موافق روايت قطب راوندى و ديگران، امّسلمه زوجه طاهره حضرت رسالت صلى اللّه عليه و آله و سلّم دروقت خروج آن حضرت به نزد آن جناب آمد عرض كرد: اى فرزند، مرا اندوهناك مگردان به بيرون رفتن به سوى عراق ؛ زيرا كه من شنيدم ازجدّبزرگوار تو كه مى فرمود كه فرزند دلبند من حسين در زمين عراق كشته خواهد شد در زمينى كه آن راكربلا گويند. حضرت فرمود كه اى مادر به خدا سوگند كه من نيز اين مطلب رامى دانم ومن لامحاله بايد كشته شوم و مرا از رفتن چاره اى نيست و به فرموده خدا عمل مى نمايم، به خدا قسم كه مى دانم درچه روزى كشته خواهم شد و مى شناسم كشنده خود را و مى دانم آن بقعه را كه در آن مدفون خواهم شد و مى شناسم آنان را كه با من كشته مى شوند از اهل بيت و خويشان و شيعيان خودم واگر خواهى اى مادر به تو بنمايم جائى راكه در آن كشته و مدفون خواهم گرديد. پس آن حضرت به جانب كربلا اشاره فرمود به اعجاز آن حضرت زمينها پست شد وزمين كربلانمودار گشت وامّسلمه محلّ شهادت آن حضرت راومضجع ومدفن او را و لشكرگاه او را بديد و هاى هاى بگريست. پس حضرت فرمود: كه اى مادر! خداوند مقدّر فرموده و خواسته مرا ببيند كه من به جور و ستم شهيد گردم و اهل بيت و زنان و جماعت مرا متفّرق و پراكنده ديدار كند و اطفال مرا مذبوح و اسير در غُل و زنجير نظاره فرمايد در حالتى كه ايشان استغاثه كنند و هيچ ناصرى و معينى نيابند. پس فرمود: اى مادر! قَسَم به خدا من چنين كشته خواهم شد اگر چه به سوى عراق نروم نيز مرا خواهند كشت. آنگاه امّ سلمه گفت كه در نزد من تربتى است كه رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلّم مرا داده است و اينك در شيشه آن را ضبط كردم. پس حضرت امام حسين عليه السّلام دست فراز كرد و كفى از خاك كربلا بر گرفت و به امّ سلمه داد و فرمود: اى مادر! اين خاك را نيز با تربتى كه جدّم به تو داده ضبط كن و در هر هنگامى كه اين هر دو خاك خون شود بدان كه مرا در كربلا شهيد كرده اند.
📕 #منتهی_الآمال
◾ صدای گريه تان پير کرده عالم را
بيا که با تو بپوشم لباس ماتم را ◾
❣️کانال مـــنتظران ظہور❣️👇
╭┅═ঊঈ❤️ঊঈ═┅╮
@abasalehal_mahdi
╰┅═ঊঈ❤️ঊঈ═┅╯
﷽
🥀 #فصل_پنجم: دربيان توجّه ابى عبداللّه عليه السّلام به جانب مكّه معظّمه 🥀
#قسمت_سی_نهم
🍃 علاّمه مجلسى رحمه اللّه در (جلاء) فرموده و به سند معتبر از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده اند (شيخ مفيد و ديگران) كه چون حضرت سيّدالشّهدا عليه السّلام از مدينه معلّى بيرون رفت فوجهاى بسيار از ملائكه با علامتهاى محاربه و نيزهها در دست و بر اسبهاى بهشت سوار، بر سر راه آن حضرت آمدند و سلام كردند و گفتند: اى حجّت خدا بر جميع خلايق بعد از جدّ و پدر و برادر خود، به درستى كه حقّ تعالى جدّ ترا در مواطن بسيار به ما مَدَد و يارى كرد اكنون ما را به يارى تو فرستاده است. حضرت فرمود: وعده گاه ما و شما آن موضعى است كه حقّ تعالى براى شهادت و دفن من مقرّر فرموده است، و آن كربلا است، چون به آن بقعه شريفه برسم به نزد من آئيد، ملائكه گفتند: اى حجّت خدا! هر حكمى كه خواهى بفرما كه ما اطاعت مى كنيم و اگر از دشمنى مى ترسى ما همراه توئيم و دفع ضرر ايشان از تو مى كنيم حضرت فرمود كه ايشان ضررى به من نمى توانند رسانيد تا به محل شهادت خود برسم، پس افواج بى شمار از مسلمانان جنّيان ظاهر شده چون به خدمت آن حضرت آمدند گفتند: اى سيّد و بزرگ ما، ما شيعيان و ياوران توئيم آنچه خواهى در باب دشمنان خود و غير آن بفرما تا ما اطاعت كنيم و اگر بفرمائى جميع دشمنان ترا در همين ساعت هلاك كنيم بى آنكه خود تعبى بكشى و حركتى بكنى به عمل آوريم ؛ حضرت ايشان را دعا كرد و فرمود: مگر نخوانده ايد اين آيه را: اَيْنَما تَكوُنُوا يُدرِكْكُمُ اْلَمْوتُ وَلَوْكُنْتُمْ في بُروُج مُشَيَّدَةٍ. در قرآن كه حقّ تعالى بر جدّمن فرستاد.
📕 #منتهی_الآمال
🥀 صدای گريه تان پير کرده عالم را
بيا که با تو بپوشم لباس ماتم را 🥀
❣️کانال مـــنتظران ظہور❣️👇
╭┅═ঊঈ❤️ঊঈ═┅╮
@abasalehal_mahdi
╰┅═ঊঈ❤️ঊঈ═┅╯
﷽
🥀 #فصل_پنجم: دربيان توجّه ابى عبداللّه عليه السّلام به جانب مكّه معظّمه 🥀
#قسمت_چهلم
يعنى در هر جا باشيد در مى يابد شما را مرگ و هر چند بوده باشيد در قلعه هاى محكم. و باز فرموده است: قُلْ لَوْ كُنْتُم في بُيُوتِكُمْ لَبَرَزَ الَذينَ كُتِبَ عَلَيْهِمُ اْلقَتْلُ اِلى مَضاجِعِهم ؛ يعنى بگو اى محمّد به منافقان كه اگر مى بوديد در خانه هاى خود البتّه بيرون مى آمدند آنها كه برايشان كشته شدن نوشته شده بود به سوى محلّ كشته شدن و استراحت ايشان، اگر من توقّف نمايم و بيرون نروم به جهاد به كه امتحان خواهند كرد اين خلق گمراه را و به چه چيز ممتحن خواهند كرد اين گروه تباه را و كه ساكن خواهد شد درقبر دركربلا كه حقّتعالى بر گزيده است آن را در روزى كه زمين راپهن كرده است و آن مكان شريف را پناه شيعيان من گردانيده و بازگشت به سوى آن بقعه مقدّسه راموجب ايمنى دنيا و آخرت ايشان ساخته وليكن به نزد من آئيد در روز عاشوراء كه در آخر آن روز من شهيد خواهم شد در كربلا در وقتى كه احدى از اهل بيت من نمانده باشد كه قصد كشتن او نمايند و سر مرا براى يزيد پليد ببرند. پس جنّيان گفتند كه اى حبيب خدا، اگر نه آن بود كه اطاعت امر تو واجب است ومخالفت تو ما راجايز نيست هرآينه مى كشتيم جميع دشمنان تراپيش از آنكه به تو برسند. حضرت فرمود كه به خدا سوگند كه قدرت ما بر ايشان زياده از قدرت شما است وليكن مى خواهيم كه حجّت خدا را بر خلق تمام كنيم وقضاى حقّ تعالى را انقياد نمائيم.
📕 #منتهی_الآمال
🥀 سلام من به محرم، به غصه و غم مهدی
به چشم کاسه خون و به شال ماتم مهدی 🥀
❣️کانال مـــنتظران ظہور❣️👇
╭┅═ঊঈ❤️ঊঈ═┅╮
@abasalehal_mahdi
╰┅═ঊঈ❤️ঊঈ═┅╯