الف‌لام‌میم
نجف به رقص درآرد مرا به‌رغم کسالت ز لطف کم نگذارد علی به‌رغم جلالت به اختیار کشیدم ز جبر خویش خجالت
حق شعراش اینه که خودش با اون صدای بم بشینه زیر ایوون طلای مولا بخونه و بشینیم پاش هو بکشیم!