روز خیبر شد و جنگ بالا گرفت. مرحب جلو آمده بود و قد علم کرده بود مقابل بوتراب. اما حضرتش گرماگرم جنگ رجز میخواند و فخر میفروخت به تسمیهاش توسط مادرش.
«انا الذی امی سمتنی حیدره»
میگویند مرد جنگی هست و رجزخوانیاش. میگویند رجزهای مرد است که آدم میکشد. میگویند بنت اسد داخل شد به کعبه؛ سه روز شد و بیرون آمد با پسرش. ابوطالب حاضر نبود. نامش را گذاشت "حیدر". اهل لغت میگویند حیدر نوعی از شیر است و اینطور گفتهاند که شجاعترینش و قویترینش.
الغرض. از مادرها میگفتم. مولودکعبه و پسرِ بنتاسد شد دستپرورده و داماد پیغمبر و همسر بهترین مادران عالم.