🔅با سلام 🌷من هنوز او را می بینم ! ✍🏻 روایت شهیدی که مادرش او را در خانه می دید. . . 🎁در ساعتی که باید قطره می ریخت توی چشم پدربزرگ خوابش می گیرد. اما یکی صدایش می زند و بیدارش می کند و می گوید: «بلند شو! وقت داروهای پدر است». او نگاه می کند و ناباوارانه و حیرت زده دایی عبدالرضایش را بالای سرش می بیند.... 🌴☀️ هر حقیقتی را نباید نوشت. جای برخی حادثه ها و اتفاقات بیشتر باید توی دل ها باشد تا روی زبان ها. اما گمان من این است که برای آیندگان باید نوشت. هر چند برای برخی ها باور پذیر نباشد. 🌐 این روایت شگفت را در الف دزفول ببینید 👇🏻 🌐https://alefdezful.com/1227 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 ✅ «الف دزفول» اولین رسانه تخصصی مقاومت و پایداری شهرستان دزفول 🌐www.alefdezful.com ✴️لینک عضویت کانال ایتا الف دزفول👇🏻 🌐https://eitaa.com/alefdezful