روشنفکر یا روغنفکر؟ سالها پیش کتابی در مورد روشنفکری در ایران خواندم. اینکه چطور جریان روشنفکری در ایران متولدشد، چطور رشد یافت و چه کارکردی داشت بحث مهمی است. روشنفکر، به جهت روشن تر بودن فکرش، لایه های تاریک و مبهم حرکت های اجتماعی ، سیاسی وفرهنگی را می بیند و آن را از لایه های دور و پنهان به رو آورده و به توده های مردم نشان می دهد. روشنفکر بانگاه عمیق تری که دارد، حقیقت را سریع تر و درست تر کشف می کند و نسبت به انحراف از آن توسط جریانات و حکومت ها هشدار میدهد. روشنفکر دیده بان حقیقت است چون از قوه فاکره قدرتمندتر و گسترده تری برخورداراست. حال اگر کسی یا کسانی با ژست روشنفکری، به روغنفکری مبتلا باشند چه اتفاقی می افتد؟ فکر روغنی به چربی سبیل می اندیشد، به فربهی جیب و به ارضای نفس مشغول می شود. برای روغنفکر، حقیقت آن چیزی است که لقمه او را چرب تر نماید، حتی اگر نان ملت را آجر کند! روشنفکر در جلو ملت حرکت می کند و جامعه را برای رشد وتعالی به سمت اهداف می برد. روغنفکر به جو جامعه نگاه می کند، خودش را برآن تطبیق می دهد و با مغالطه و هوچی گری بدنبال جامعه می دود تا از اسم و رسم نیفتد. رژیم صهیونیستی، ساختمان دیپلماتیک ما را می زند ۱۵ نفر که ۷ نفرشان از مستشاران بلندپایه نظامی هستند، شهید می شوند، روشنفکران مخالف جمهوری اسلامی در آنسوی مرزها_مانندهوشنگ امیراحمدی، ملیحه محمدی و... حتی خارجی ها_ فریاد برمی آورند و با عصبانیت، برعلیه اسرائیل صحبت می کنند اما از مدعیان روشنفکری که تمام نام و نانشان در جمهوری اسلامی تامین است، یا ساکت اند و یا اقدام اسرائیل را توجیه می کنند! این آش آنقدر شور است که برخی از خودشان مانند بیژن عبدالکریمی فریاد برمی آورد و آنها او راهم مورد اهانت های سخیف قرار می دهند. عجیب آنجاست که بیشتر اینها در مقاطع مهم و طولانی در مراکز حساس تصمیم سازی وتصمیم گیری نظام وبعضا مناصب بالای اجرایی بوده اند! کتاب ها در باب فرهنگ و اقتصاد و اخلاق و اجتماع و اندیشه و... تالیف کرده اند! همین ها که خود عوامل اصلی مشکلات کشورند، حالا که انقلاب دارد روزهای بهتری را می سازد و منافع خود را درخطر می بینند، روغنفکری شان علنی تر از هرزمانی شده است. مسعود نیلی(ها) در اقتصاد، سعید حجاریان(ها) در سیاست، سیدمحمدخاتمی(ها) در علم و جامعه، ظریف (ها) در روابط خارجی، مصطفی معین(ها)در دانشگاه، نعمت زاده (ها)درنفت وپتروشیمی، عباس آخوندی(ها) در مسکن وعمران، حسام الدین آشنا و مصطفی ملکیان و سروش و مجتهدشبستری و کدیور(ها) در نواندیشی دینی، مسیح مهاجری، محمدقوچانی، رجبعلی مزروعی و... در علوم ارتباطات و رسانه همگی روغنفکرانی روشنفکرنما هستند که حالا پول هایشان در ترکیه و امارات و کانادا واسترالیا و فرانسه وآمریکا و... به دشمنان این نظام وانقلاب خدمت می کند! مترجمان هایدگر و نیچه و... و متقلبان آزمونهای تدریس در دانشگاه و دزدان مقالات و کتب دیگران و کپی گیرندگان اندیشه های دیگران ونشخوارکنندگان دیکته های سفارت های انگلیس وفرانسه و آلمان و سوئیس و... روغنفکرانی اند که تا حالا ادای روشنفکری را درآورده و با پول وامکانات جمهوری اسلامی تبر بر تنه آن نواخته اند! ننگ بر این طایفه روغنفکر که حتی در ظاهر، عمل گستاخانه و خلاف قواعد صهیونیست ها را محکوم نکردند! عبارات جلال آل احمد در کتاب "درخدمت وخیانت روشنفکران" را هیچگاه فراموش نمیکنم که_نقل به مضمون_ گفته بود "با بررسی ارزشها و اهداف روشنفکری و تطبیق گفتار ورفتار مدعیان روشنفکری فهمیدم که روشنفکرتر از آیت الله خمینی وجود ندارد! روشنفکر حقیقی آن آقایی است که با کوچکترین حرف واقدام غرب و شرق، منتهای آن را می خواند و اعلام می کند و سیاستهای نظام را براساس منافع بلندمدت ملی تنظیم می نماید. روشنفکر، آن مجاهدانی بودند که علیرغم همه مشکلات کشور به علوم و صنایع حساس بها دادند و گول شعارها و وعده های فریبنده نهادهای مزدور بین المللی را نخوردند . مردم؛ روشنفکر و روغنفکر را بشناسید که این روزها خواهدگذشت و همین روغنفکرهای بی شخصیت وابسته که سرمایه های اصلی اسرائیل در ایرانند، با پررویی ادعای تامین منافع شما را خواهندداشت. https://eitaa.com/alibakhshi_mashhad