از بيروت خارج شدیم و به دمشق برگشتیم.
یک روز دیگر فرصت داریم تا پرواز به سمت ایران.
انشاالله حرم حضرت زینب و حضرت رقیه دعاگو هستم.
خدا را شکر می کنم که توفیق پیدا کردم که بهترین های عالم را در این چند روز زیارت کنم.
بيروت حال و هوای خاصی دارد.
از صدای تقریبا دائمی پهپادهای جاسوس و انتحاری تا انفجارهای گاه و بیگاه موشک ها. و گاهی بمب های سنگر شکن که جگر را می سوزاند برای اطفالی که دلشان خالی می شود و از ترس می لرزاند. و کودکانی که شهید می شوند.
جنگ جای پهلوانان است و دل بزرگ می خواهد. پشتیبانی از جنگ و رسیدگی به نازحین هم کاری بس سنگین و کمرشکن است.
عزیزانی را دیدم از بچه های جهادی ایرانی که با دیدن آنها وجود انسان پر ازریقین از صحت مسیر می شود. نمی دانم حاج محسن، شیخ محمد مهدی و آقا سجاد تکرار شدنی هستند یا نه!
اما گویا در عالمی دیگر زندگی می کنند این قهرمانان پارسی.
من شاید نظاره گری بیش نباشم. از بیرون میدان. فقط می توانم شهادت دهم، که هر خبری است در میدان است.
به قول شهید سید حسن نصرالله:
"المیدان یتکلم"
☘️کانال تحلیلهای اقتصادی دکتر حمیدرضا مقصودی
@hamidrezamaghsoodi