❄️شهرت، ملاک حجیت است یا مرجّح؟؟ 🔰استاد علی فرحانی ⬇️لینک دانلود صوت👇👇 🌀1.87مگ ⏰8:11دقیقه 🆔 https://b2n.ir/shohrat 🔰🔰🔰🔰🔰🔰 📝 👇 🔅شهرت یا عمل اصحاب، نزد عده ای از فقها ملاکِ حجیت است نه مرجّح. مرجّح در جایی بود که ما دو تا حجت داریم و واجد شرایط حجیت هستند به صورتی که اگر هر کدام به تنهایی بود و معارضی نداشت، به آن عمل می کردیم. لکن تنها مانع از عمل به آن حجت، وجود معارض است. آنگاه رفع تعارض به معنای اسقاط یکی از آنها از حجیت نیست. بلکه فقط یکی از آنها را ترجیح می دهیم و به آن عمل می کنیم. 🔅لذا اگر در آینده همین روایتی که الآن در تعارض با روایت دیگری، مرجوح واقع شد و به آن عمل نکردیم، مناسب برای یک موضوع دیگری قرار گرفت و در آن موضوع، معارض نداشت، می توان به آن عمل کرد. لذا روایت مرجوح را از کتب روایی حذف نمی کنند بلکه فقط عند التعارض، به آن عمل نمی کنیم. این مبنایی است که در مرجّحات داریم. این توضیح، مطلب مای مرجّح را تبیین می کند. 🔅در اصول فقه داشتیم که مرحوم مظفر فرمود که شهرت فتوایی حجت نیست اما شهرت عملی (در مقابل شهرت روایی) را مرجّح می دانند. پس شهرت را فقط عندالتعارض استفاده می کردیم. لذا در اصول فقه، می گفت که وقتی سند معتبر است می توان به آن فتوا داد. غایت الامر اگر با روایت دیگری تعارض کرد، یکی از مرحجات، عمل الاصحاب است و اگر هم معارض نداشت، می توانستیم به خاطر اعتبار سند به آن روایت فتوا دهیم و کاری هم به عمل الاصحاب نداریم. این می شود، مدل اصولی بزرگانی همچون محقق خوئی. 🔅اما الآن در ضمن این اقوال، یک قول این است که برای حجیت یک روایت (کاری هم به تعارض نداریم)، باید ببینیم که اصحاب عمل کرده اند یا نه؟ اگر مناط، عمل اصحاب باشد (به معنای اینکه حداقل یک نفر از فقها عمل کرده باشد) باید در کتب فقهی جستجو کنیم و یک نفر را پیدا کنیم که به این روایت عمل کرده باشد. اگر مناط، عمل مشهور باشد، باید ببینیم که آیا عمل به این روایت، شهرت دارد یا نه؟ پس طبق این مبنا اگر یک روایتی مورد عمل اصحاب نباشد، از حجیت ساقط می شود. 🔅حال باید بفهمیم که اگر ما علم اصول را از بین ببریم و حذف کنیم، بدبخت و پشیمان می شویم. همین الان در فقه این جمله بین فقها معروف است که می گویند: فلان روایت سندش صحیح است اما حجت نیست چون مورد اعراض مشهور است. این حرف به این معناست که شهرت را مناط حجیت می دانند. در حالی که گاهی فقیهی این حرف را می زند که خودش مناط حجیت را خبر ثقه می داند. متاسفانه این فقیه در فقه که آمده است، مبنای اصولی اش را فراموش می کند. 🔅لذا می بینیم که محقق خوئی بر اساس مبنایی که دارد، وقتی که سند روایت را معتبر می بیند، آن را حجت می داند و بر اساس آن فتوا می دهد و هیچ کاری هم به عمل اصحاب و شهرت ندارد. اما مشهور فقهای معاصر را می بینید که در علم اصول در بحث حجیت خبرواحد، مبنای نقش داشتن شهرت در حجیت را ابطال می کنند اما در درس خارج فقه، می گوید که این روایت چون مورد اعراض اصحاب است به آن فتوا نمی دهم و احتیاط می کنم. در حالی که وقتی در علم اصول، شهرت را در حجیت بخشی، معتبر نمی داند در فقه باید همان را اعمال کند. 🔅این مطالبی را که در مورد شهرت و غلظت نقش آن در حجیت روایت بیان کردم، شیخ در پایان تعادل و تراجیح به آنها اعتراف می کند. شیخ در پایان تعادل و تراجیح، شهرت را بر همه چیز حاکم می کند. 📌تدریس رسائل، حجیت خبرواحد @fater290