💢 عرفان عملي و اخلاق شهودي هم براي اهل خبرهاش مرز دارد/ آنچه جان حوزهها را زنده ميكند، تدريس حكمت عملي و حوزههاي تربيت طّلاب به عرفان شهودي و وجداني است كه بنياد اوّلينِ نفوس را تغيير ميدهد، و آنان را به طهارت واقعيّه و حقيقيّه ميكشاند.
🔰علامه سیدمحمد حسین طهرانی
🔅 و مِنَ المُوسَفِ علَيه امروزه در حوزههاي علميّه دروس اخلاقي عملي، و سلوك و سير إلي الله، و عرفان شهودي و وجداني بطور كلّي متروك شده است. در حوزۀ مقدّسۀ علميّۀ قم هم كه تا اندازهاي دروس حكمت متعاليه نضج يافته است و دروس عرفان در سطح بسيار ضعيفي رواج يافته است، عرفان نظري است نه عرفان عملي. و آن تنها، مُغني و مستكفي نيست. دروس حكمت هم به تنهائي انسان را به مقصد نميرساند. آنچه أهمّ از امور است، تدريس و تربيت طلاّب به دروس تزكيه و تهذيب اخلاق عملي و عرفان شهودي است كه ما را آشنا به حقيقت اسلام و نبوّت و معاد و ولايت و قرآن ميكند، و بالاخره انسانيّت ما را به ما مينماياند.
🔅 و در تمام دوراني كه حقير در نجف أشرف مشغول تحصيل بودم، نه تنها اين دروس طالب نداشت، بلكه منع ميشد. حوزۀ درس اخلاق نبود. مجمع تفسير و بيان معارف نبود. بلكه در سطح عموميِ افكار حوزه، مطرود و ممنوع بود. سيّد جمال بود و بس. و او هم وقتي به نماز ميآمد عبا بر سر ميكشيد. و از اين معاني او نيز كسي خبر نداشت، و گرنه او را از نجف بيرون ميكردند.
🔅 در اينصورت ضروري مينمود كه اگر فرضاً كسي بخواهد دنبال معارف و إلهيّات برود، بايد مختفيانه و بطور تقيّه دنبال كند. و يا اگر طلبهاي بخواهد يكشب در مسجد كوفه و يا مسجد سهله بيتوته داشته باشد، بايد عيناً مثل قاچاقچيها عمل كند تا مورد سوء ظنّ قرار نگيرد، و نظر كلّي حوزه به او عوض نشود.
🔅خدا ميداند در مدّت اقامت حقير در نجف، مورد اصابت چه تهمتها و هدف چه رَمْيها قرار گرفتيم و تحمّل چه مشكلاتي را نموديم، و با چه مرارتها و تلخيهاي حقيقي زندگي روبرو بوديم، با آنكه دروس ما و جدّيت ما مشهود بود. فقط ناهمرنگي با وضع ظاهري ما را بدين مصائب كشانيد. و اميد ميرفت بعد از انقلاب اسلامي، در حوزهها براي تدريس اخلاق عملي و معارف شهودي تأسيساتي نوين برپا شود، آنهم نشد.
🔅پس از انقلاب، يكي دو سال كه ميگذشت و حقير «رسالۀ لُبُّ اللُباب در سير و سلوك اُولي الالباب» را انتشار دادم، براي بعضي مورد توجّه و نياز قرار گرفت. روزي از حوزۀ علميّۀ قم بعضي به عنوان نمايندگي از جانب برخي از مدبّران و مديران تحوّلات فكري و احياء حكمت و عرفان نزد حقير در مشهد مقدّس آمدند و پيام آورده بودند كه: شما دو كتاب ديگر هم بنويسيد: يكي مختصرتر از «لُبُّ اللباب» و يكي مشروحتر و عميقتر، تا براي جميع طلاّب درتمام سطوح ابتدائي ومتوسّطه و نهائي مورد استفاده قرار گيرد و تدريس شود.
🔅من گفتم: از نوشتن آنها منعي نيست، وليكن خواندن اين كتابها تا اندازهاي مفيد است، نه بتمام معني. آنچه جان حوزهها را زنده ميكند، و روح نبوّت و ولايت و اسلام و قرآن را زنده و جاويدان مينمايد تدريس حكمت عملي و حوزههاي تربيت طّلاب به عرفان شهودي و وجداني است كه بنياد اوّلينِ نفوس را تغيير ميدهد، و آنان را به طهارت واقعيّه و حقيقيّه ميكشاند. و امّت اسلام در اين وَهلۀ خاصّ برخورد ميكنند با افرادي كه همچون دست پروردگان صميمي رسول أكرم و حواريّين أميرالمومنين عليهما السّلام ميباشند. و اينان قادرند با آن طهارت ذاتيّه و نفس زكيّۀ خود تأثيري بسيار عميق در نفوس جميع مردم اين كشور و نفوس مردم دنيا بگذارند و آن روح واقعيّت رسول الله را به جهانيان ارائه دهند. و در حقيقت خودشان و غيرشان را به اسلام واقعي سوق دهند.
🔅پس از مدّتي جواب آوردند كه: اخلاق و عرفان عملي، مرزي ندارد كه دستهبندي و تدريس شود. فلهذا فعلاً صلاح حوزه در اينستكه تدريس حكمت و فلسفه بشود، و در خصوص اين فنّ شاگرداني خبره و مُمَحّض تربيت شوند.
🔅و معلوم است كه اين جواب، تمام نيست. زيرا همانطور كه فقه و اصول و حكمت و ادبيّات عرب براي اهل خبرهاش مرز دارد، عرفان عملي و اخلاق شهودي هم براي اهل خبرهاش مرز دارد؛ و براي غير اهل خبره هيچكدام از اينها داراي مرز نيستند. فلهذا بايد دنبال اهل خبرهاش رفت و پيدا كرد، و بدين بهانه حوزهها را از چنين علوم خطيرهاي كه حكم اساس و بنيان را دارند تهي و خالي نگذاشت.
📚 روح مجرد ص680
#اخلاق_و_عرفان
@almorsalaat