و یکی دیگر از این
#تاثیرات : پسرم
#بهزاد با وجودی که
#مستأجر بود و
#حقوق کمی داشت اما هر وقت به
#روستا می آمد مقداری پول به مادرش میداد تا بین
#زنان #بی سرپرست روستا
#تقسیم کند.
🍃🌷🍃
دوران کودکی شلوغی داشت خصوصأ از مدرسه که می آمد معلوم بود در مدرسه کلی اذیت کرده و همه خانه پر می شد از صدای
#بهزاد 😭😭
🍃🌷🍃
#بهزاد خیلی کم در روستا بود اما وقتی برای دید و بازدید می آمد همه جوانان روستا را جمع می کرد و به انجام دادن کارهای
#فرهنگی در روستا
#تشویق می کرد و با بچه های روستا در زمین خاکی والیبال بازی می کرد.
#والیبال ورزش مورد
#علاقه اش بود.😭
🍃🌷🍃
یکی از
#همرزمانش میگفت، محدوده ای که
#بهزاد می رفت چون خیلی
#خطرناک بود کمتر کسی از
#همرزمانش به آن
#منطقه می رفتند . اون روز که با ماشین
#نیروها را جهت پست دیده بانی جابه جا کرد
بعد از پیاده کردن نیرو، نیروهای داعشی ماشین
#بهزاد را به
#رگبار می بندد .
#همرزمش می گوید: هنگامی که
#بهزاد #شهید شد صدای داعشی ها را میشنیدیم. که از بی سیم می گفتند: یکی از
#سرداران آنان را زدیم و زود برویم
#جسدش را برداریم و
#سرش را
#جدا کنیم .😭
🍃🌷🍃