پس از ازدواج در حالی که فقط ٣ یا ۴ روز از ازدواج ایشان گذشته بود به
#جبهه برگشت. در
#جبهه هرگاه با اعتراض همرزمانش روبرو می شد که چرا به خانواده اش تلفن نمی زند.
🍃⚘🍃
می گفت: هر وقت با خانواده تماس می گیرم بخشی از
#فکرم که باید تماما در
#خدمت جنگ باشه رو مشغول می کنه و به همین خاطر تماس نمیگیرم تا این حالت از بین بره.
🍃⚘🍃
در
#عملیات چزابه از ناحیه ی دست و پا
#مجروح شد ولی با این وجود به استراحت نپرداخت و به هیچ قیمتی حاضر نبود به پشت
#جبهه برگردد.
🍃⚘🍃
تا اینکه از شدت جراحات وارده حالش وخیم شد و ایشان به اجبار به پشت
#جبهه انتقال دادند. در یکی از حملهها هم ترکش به ایشان اصابت کرد و به پشت دریچه ی قلبش رسیده بود.
🍃⚘🍃
اما مدام میگفت : چیزی نیست. من حالم خیلی خوبه. شما بهتره به فکر
#جنگ و
#بچههای بسیجی در
#خط مقدم باشید.
🍃⚘🍃
#به روایت یکی از همرزمان شهید :
آنچه
#شهید چراغچی رو برای ما ارزشمند کرده بود
#عمق فکر و
#تدبیرش بود و ما باید آن را به جامعه منتقل کنیم.
🍃⚘🍃