این عماریون
ایشان به همراه
#آقاجواد
که آن زمان 9
#سال
داشت در مناطق
#عملیاتی
#حضورداشت
، در یکی از همین
#حضورها
،
#جواد
را به همراه خود برای
#دیدبانی
#جلوتر
از
#خط
مقدم برده بود بطوریکه
#جواد
،
#چراغ
های
#پالایشگاه
بصره را می دید. 🍃🌷🍃 به روایت از همسر
#شهید
: ۳
#سال
در شهر
#اهواز
زندگی کردیم . رقیه ، جواد ، سمیه و رضا ۱ تا ۹ ساله بودند که در
#قرارگاه
#شهید
بهشتی اهواز
#زندگی
می کردند. 🍃🌷🍃 علاوه بر
#نگهداری
#بچه
ها ،
#تدارک
#مایحتاج
#رزمندگان
،
#پذیرایی
از
#فرماندهان
#جنگ
و
#اعلام
خبر
#شهادت
#رزمندگان
در آن زمان را بر
#عهده
داشتم. 🍃🌷🍃 پس از آغاز
#جنگ
تحمیلی
#همسرم
به مناطق
#عملیاتی
#اعزام
شدند و پس ازمدت ها دوری برای
#گفتگوی
تلفنی با
#ایشان
به
#سپاه
بهشهر رفتم که درآن مکالمه ، پیشنهاد زندگی در
#اهواز
را شنیدم و با
#خوشحالی
به آن پاسخ
#مثبت
دادم. 🍃🌷🍃 پرونده بچه ها را که از مدرسه گرفتیم ، با یک تویوتا روباز آماده رفتن به
#اهواز
شدیم . اثاثیه را در دورتا دور کابین چیدیم و با
#فرزندانم
وسط اثاثیه نشستیم. 🍃🌷🍃