﷽📚🕥 (ع) تعبير خواب دو نفر زندانى‏ يوسف عليه‏السلام بر اثر بندگى و پاكزيستى، مقامش به جايى رسيد كه خداوند علم تعبير خواب را به او آموخت. او در زندان خواب زندانيان را تعبير مى‏كرد، مطابق قرآن و احاديث و تواريخ، دو نفر در زندان خواب ديده بودند كه يكى از آن‏ها رئيس نانوايان بود و ديگرى رئيس ساقيان. از اين رو، خوابى كه هر يك ديده بودند با شغل سابق خودشان تناسب داشت. يكى از آن دو گفت: من در خواب ديدم خوشه انگور را براى شراب مى‏فشارم. ديگرى گفت: در خواب ديدم بر سر خود نان حمل مى‏كنم و پرندگان از آن مى‏خورند. يوسف قبل از اين كه به تعبير كردن خواب آن‏ها بپردازد، از فرصت استفاده كرد، زمينه تبليغ و ارشاد را فراهم ديد و به اداى وظيفه پيامبرى و تبليغ رسالت پرداخت. از معجزه خود كه نشان پيامبرى است سخن به ميان آورد و فرمود: هر طعامى كه براى شما بياورند. قبل از آن كه به دست شما برسد از خصوصيات و سرانجام آن شما را خبر مى‏دهم. يوسف، با اين بيان، به آن‏ها فهماند كه من پيامبر هستم و از طرف خداوند مؤيد مى‏باشم. به دنبال اين فشرده گويى فرمود: اين علم را خدا به من داده است، چه آن كه من روش مردمى را كه به خدا و آخرت ايمان نمى‏آورند ترك كردم. من پيروِ روش پدرانم ابراهيم و اسحاق و يعقوب عليهماالسلام هستم. از ما دور است كه چيزى را شريك خداوند قرار دهيم. اين سعادت، از فضل و لطف خدا است كه به ما كرامت شده است، ولى اكثر مردم ناسپاس هستند. با اين بيانات، توجه آن دو نفر، بيشتر به يوسف جلب شد و آنان از عقيده و روش يوسف مطلع شدند، ولى كاملاً توجه داشتند تا ببينند يوسف در دنبال سخنان خود چه مى‏گويد؟ كه ناگاه متوجه شدند كه يوسف با كمال متانت و اظهار دليل و منطق، عقيده و مرام حق را بيان كرد، و از بت پرستى، سخت انتقاد نمود. سپس يوسف عليه‏السلام به تعبير خواب آنان پرداخت. فرمود: اى دو يار زندانىِ من، يكى از شما (كه در خواب ديده بود براى شراب، انگور مى‏فشارد) به زودى آزاد مى‏شود و ساقى و شراب دهنده شاه مى‏گردد، اما ديگرى (آن كه در خواب ديده بود غذايى به سر گرفته مى‏برد و پرندگان از آن مى‏خورند) به دار آويخته مى‏شود و پرندگان از سر او مى‏خورند. اين تعبيرى كه كردم حتمى و غير قابل تغيير است قُضىَ الامرُ الَّذِى فيهِ تَستَفتِيانِ. گويند: آن كه تعبير خوابش اين بود كه به زودى اعدام مى‏شود، گفت: من چنين خوابى نديده‏ام، من شوخى مى‏كردم. يوسف در جواب فرمود: آن چه كه تعبير كردم خواه ناخواه رخ مى‏دهد. همانگونه كه يوسف تعبير كرده بود، بعد از سه روز، واقع شد. يكى ساقىِ پادشاه گشت و ديگرى به دار آويخته شد.(343) 🔶اکنون شما هم به کانال آموزش تجوید و حفظ  قرآن بپيونديد: 👉 @amozeshtajvidhefzquran 👈