سواد بگذارید معانیِ درون‌زبانی و برون‌زبانیِ این اصطلاحِ «سواد» را در حدِ توان بررسیم تا بهتر بتوانیم درباره‌اش غور کنیم. معمولاً وقتی مردم می‌گویند فلان شخص باسواد است، منظورشان دو حالت بیش‌تر نیست: یکی این‌که از نظرِ زبان و بیان قدَر است، و دیگری این‌که از نظرِ دانشِ عمومی یا تخصصی بهره‌ی وافر دارد. البته من اضافه بر این دو حالت به وجودِ یک حالتِ سوم هم معتقدم و آن اندیشه‌ی نظام‌مند است؛ یعنی آن نیروی سازمان‌دهنده که می‌تواند هر چیزی را به مناسب‌ترین وجهِ لازم تبدیل کند و ارائه دهد. پس درکل به سه حالت می‌توانیم سواد را تعبیر کنیم. سواد در دو معنای اولش کاملاً معیّن است. دانشِ علمی و زبانی را باید متناسب با نیازِ نوشته و مخاطب بروز داد. در این حالات، افراط و تفریط خود نمودی از بی‌سوادی است. اما سواد در معنای سومش می‌تواند در هر نوشته‌ای سریان یابد و جلوه کند. این جنس سواد را البته افرادِ کم‌تری متوجه می‌شوند و از عهده‌ی تجزیه‌اش برمی‌آیند؛ ولی همگان از بود و نبودش لذت و رنج می‌برند. تلاشِ من در همه‌ حال نمودنِ این حالتِ سومِ سواد است. @arayehha