قام معظم رهبری فرمود: ابیعبدالله مذاکره کرد در مذاکره نصحیت کرد عمرسعد را آنچکه باید میگفت فرمود چون چند تا ملاقات داشته امام حسین با عمرسعد اثر نداشت اونم مشخصه سیاه است اما این وسط اینا قرة بن قیسها شیبانیها هرثمة بن سلیمها و چند تا دیگه هم داریم حالا من شبهای دیگه بعضی از اینها را برا شما خواهم گفت کسانی که حق را شناختند حق را پذیرفتند اما از حق دفاع نکردند عبیدالله بن حر جعفی یکی از اینهاست میدانست حق با امام است عبدالله بن عمر یکی از اینها خب عبور کنیم از این بحث دستة اول گفتیم حقپذیر
حق ستیزی
یک گروه هم داریم حقستیز بذارید چهار تا آیه بخوانم و این گروه را هم اشاره کنم و رد بشم خوب دقت کنید آیاتی که میخوانم قرآن کریم میفرماید: یک بعضیها حق نمیشناسند «بَلْ أَکثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ الْحَقَّ» (انبیاء / 24)؛ خب این اشکال در عدم شناخت حق را نمیشناسند الان هم ما داریم اینها وظیفهاشون است به عالم مراجعه کنند تحقیق کنند بررسی کنند نشینند یه گوشهای برن حق را بشناسند دو: «وَأَکثَرُهُمْ لِلْحَقِّ کارِهُونَ»(مؤمنون / 70)؛ بعضیها حق را میشناسند اما کراهت دارند از حق میدانند این جنگ باید بره تو جبهه ولی من میشناختم تو جنگ آدمهایی که بیست تا آمبولانس برا جنگ دادند برا اینکه فرزندشون نره سربازی یعنی نره جبهه تو اون شهر خدمت کنه یک آقایی بود من میشناختم بیست آمبولانس حاضر شد بده برا جبهه ولی بچهاش نره جبهه اتفاقاً اون بچه هم یک مدتی بعد از سربازی از دنیا رفت یه حادثهای براش پیش آمد عرض میکنم که من میشناختم اون آقا را خب این نمیگه عراق حق است جنگ ایران و عراق حق با صدام بود میگه من میدونم حق با شماست اون باطل است ولی من جوانم را نمیدم آدمی هم داشتیم من رفتم خانهاش چهار تا شهید داده تو همین شهر سه تا شهید دو تا شهید شهید زین الدین وقتی اومد خواستگاری خانوادهاشون نقل میکرد که حرفها را که زدن نوبت خودش شد داماد باید حرف بزنه رو کرد به من گفت میدانی من قبل از این یه ازدواجی کردم جا خوردم ازدواج کردی برا چی اومدی خواستگاری به من نگفته بودن گفت نه من قبل از این با این تفنگ با این جبهه ازدواج کردم اگه میتونی با این کنار بیای بسم الله من فردا عازم جبهه هستم شهادت توش هست این شهید سردار همدانی مستشار نظامی ارشد ایران در سوریه که بیش از صد هزار نیرو را در سوریه ایشون تجهیز کرد آماده کرد قدرت دفاع به مردم سوریه داد وإلا سوریه همان اول رو هوا بود خانمش بعد از شهادت مصاحبه کردند گفت من منتظر بودم من میدونستم ایشون میکشند فقط زمانش یا امروز بود یا فردا معلومه کسی که تو اوج درگیری حلب حضور پیدا میکنه تو اوج درگیری سوریه حضور پیدا میکنه اونم رصدی که دشمن ازشون داره اینها شهید عباس موسوی دبیر کل حزب الله لبنان که با خانوادهاش شهید شد خانوادهاش گفته بود من میدونستم ایشون میکشند فقط چیزی که از خدا خواستم خدایا ما با هم شهید بشویم اتفاقاً با هم شهید شدند هم خودش شهید عباس موسوی هم همسرش تو یک توجعهای با هم به شهادت رسیدند این
اول حق را نمیشناسند
دو: «لِلْحَقِّ کارِهُونَ»؛ کراهت دارند
سوم: «کذَّبُوا بِالْحَقِّ»؛ این خطرناک است تکذیب میکنند نمیپذیرند.
چهارم: «فَلَمَّا جَاءهُمُ الْحَقُّ مِنْ عِندِنَا قَالُواْ إِنَّ هَذَا لَسِحْرٌ مُّبِينٌ» (یونس / 76)؛ ستیز میکنند پس نمیشناسند یک کراهت دارند دو تکذیب میکنند سه مبارزه میکنند ما به اینها میگوئیم حقستیز عمرسعد تو این دستة سوم بود تو این دستة چهارم حقستیز بودند اینها وإلا اینها میدانستند حق با ابیعبدالله است روز هشتم محرم بود ظاهراً یا نهم نقل کرده تاریخ یک کسی از سپاه ابیعبدالله ـ علیه السلام ـ به نام حصین حصین با صاد میگه من اجازه گرفتم از امام حسین برم عمرسعد صحبت کنم برم بگم آب را باز کنید خب این زمینی که ابیعبدالله درش خیمه زده این زمین 600 هزار درهم خریداری کرده زمین با آب با هم است ملک ابیعبدالله است اصلاً شما تو ملک امام حسین آمدید امام حسین این سرزمین را از قبل آنکه هنوز سپاه عمرسعد بیاد اینجا ابیعبدالله دوم محرم اول اینو از اهالی نینوا خرید شرطم کرد من اینو واگذار میکنم به خودتون که از زائران من پذیرائی کنید این زمین چطور شما آبشو بستید به حسب قانون خرید و فروش هم مال ابیعبدالله است گفت من برم با عمرسعد صحبت کنم آقا فرمود: برو وارد خیمة عمرسعد شد سلام نکرد وایستاد عمرسعد سرش گرفت بالا میشناختش هم محلی بودند فکر نکنید عمرسعد حالا قدیمها ما میگیم مجسمههایی درست میکنند از عمرسعد یک مثلاً چیزهای خیلی عجیب و غریب عمرسعد یک آدم علیالظاهر زاهدی بوده عابدی بوده جزء افرادی بوده که چهرة مذهبی داشته اهل عبادت ظاهری بوده اینطور نبوده فکر کنید شما یک جانی قاتل نه خودش شمر جزء کسانی که صفین تو رکاب امیرالمؤمنین جراحت برداشته مجروح شده جزء مجر