🌴 خاطرات_کربلا🌴
#داستان_مذهبی_کربلا
🏳قسمت هجدهم8⃣1⃣ (پیشگویی ها)
🌾شركت كنندگان در قتل حسين عليه السلام از کلام امیرالمومنین علیه السلام
1⃣ بنى اميّه
📔كامل الزيارات - به نقل از جابر از امام صادق عليه السلام - :
امام على عليه السلام به حسين عليه السلام فرمود: «اى ابا عبد اللَّه! تو همواره اُسوه بوده اى [و هستى]»....
سوگند به آن كه جانم به دست اوست، بنى اميّه خونت را خواهند ريخت ؛ ولى نمى توانند تو را از دينت جدا كنند و خدا را از ياد تو ببرند».
📚كامل الزيارات : ص ۱۴۹ ح ۱۷۸
بحار الأنوار : ج ۴۴ ص ۲۶۲ ح ۱۷
2⃣ كوفيان
📙أنساب الأشراف - به نقل از مجاهد - :
امام على عليه السلام در كوفه فرمود:
«شما در چه حالى هستيد، هنگامى كه خاندان پيامبرتان نزد شما آيند؟».
گفتند: چنين و چنان مى كنيم.
امام على عليه السلام سرش را تكان داد و سپس فرمود: «بلكه آنها را مى آوريد، سپس روى مى گردانيد و آنان را[از گرفتارى] بيرون نمى آوريد و آن گاه در پى پاك كردن خود بر مى آييد و نمى توانيد».
📚أنساب الأشراف : ج ۲ ص ۴۰۹
🌾خبر دادن على عليه السلام از نام پرچمدار لشكرى كه با امام حسین علیه السلام مى جنگد
📘الإرشاد :
سُوَيد بن غَفله گفت : مردى نزد امير مؤمنان عليه السلام آمد و گفت: اى امير مؤمنان! من از وادى القرى عبور كردم و خالد بن عُرفُطه را ديدم كه در آن جا مرده است.
برايش آمرزش بخواه.
امير مؤمنان فرمود: «دست بدار! او نمرده است و نمى ميرد تا سپاه گمراهى را كه پرچمدارش حبيب بن حِماز است، فرماندهى كند».
مردى از پايين منبر برخاست و گفت: اى امير مؤمنان! به خدا سوگند من شيعه و دوستدار تو هستم.
امام عليه السلام پرسيد: «تو كيستى؟».
گفت: من حبيب بن حِمازم.
امام عليه السلام فرمود: «مبادا كه آن پرچم را بر دوش بگيرى، كه قطعاً بر دوش مى گيرى و با آن از اين در وارد مى شوى» و با دستش به باب الفيل اشاره كرد.
هنگامى كه امير مؤمنان عليه السلام کشته شد و حسن بن على عليه السلام نيز پس از او کشته شد و وقايع امام حسين عليه السلام و قيامش پيش آمد، ابن زياد، عمر بن سعد را به سوى حسين بن على عليه السلام فرستاد و خالد بن عُرفُطه را بر طلايه داران سپاه گماشت و حبيب بن حِماز را پرچمدار او كرد و با آن رفت تا از باب الفيل به مسجد وارد شد.
[مؤلّف مى گويد :] اين نيز خبر مستفيضى است كه [به سبب فراوانى اسناد و راويانش ]عالمان و راويان اخبار آن را انكار نمى كنند.
اين خبر، ميان كوفيان، پخش شده و در جمع آنان، آشكار گشته است و حتّى دو نفر هم آن را انكار نمى كنند، و اين از جمله معجزات امام على عليه السلام است كه بيان كرديم.
📚الإرشاد : ج ۱ ص ۳۲۹
الإصابة: ج ۲ ص ۲۰۹
🌾خبر دادن امام على عليه السلام از برخى جنگ كنندگان با امام حسین علیه السلام
📗الخرائج و الجرائح - به نقل از ابو حمزه از امام زين العابدين عليه السلام از پدرش [امام حسين عليه السلام ]- :
هنگامى كه على عليه السلام خواست به سوى نهروان برود، از كوفيان خواست كه حركت كنند و به ايشان فرمان داد كه در مدائن چادر بزنند.
شَبَث بن رِبعى، عمرو بن حُرَيث، اشعث بن قيس و جَرير بن عبد اللَّه بَجَلى، تأخير كردند و گفتند : آيا به ما اجازه مى دهى كه چند روزى ديرتر بياييم تا به برخى كارهايمان برسيم و سپس به تو بپيونديم؟
[پدرم] به آنان فرمود: «اين را كه كرده ايد! بدا به حال شما اى بزرگان! به خدا سوگند شما كارى نداريد كه به خاطر آن تأخير كنيد و من مى دانم كه در دل شما چه مى گذرد و [آن را] برايتان روشن مى كنم: شما مى خواهيد مردم را از من باز داريد و گويى مى بينم كه در كاخ خَوَرنَق سفره غذايتان را گشوده ايد كه سوسمارى از كنارتان مى گذرد و به كودكانتان فرمان مى دهيد تا آن را صيد كنند و شما [همان جا] مرا خلع كرده [به استهزا] با آن سوسمار بيعت مى كنيد».
امام عليه السلام به مدائن رفت.
آنان به خَوَرنَق رفتند و غذايى آماده كردند و بر سر سفره بازكردهشان بودند كه سوسمارى بر ايشان گذشت و آنان به كودكانشان فرمان دادند و آن را گرفتند و بستند و دستشان را [به نشانه بيعت] بر او كشيدند - همان گونه كه على عليه السلام خبر داده بود - و به سوى مدائن روى كردند.
امير مؤمنان عليه السلام به آنان فرمود: «چه بدلِ بدى براى ستمكاران است!» (كهف : آيه ۵۰)
خداوند روز قيامت، شما را با امامتان، همان سوسمارى كه با او بيعت كرديد، محشور مى كند و گويى شما را مى بينم كه روز قيامت همان شما را به سوى آتش مى راند».
سپس فرمود: «اگر منافقانى همراه پيامبر صلى اللَّه عليه و آله بودند، منافقانى نيز با من هستند هان!
به خدا سوگند - اى شَبَث و اى ابن حُرَيث -. شما با پسرم حسين مى جنگيد. پيامبر خدا چنين به من خبر داد».
📚الخرائج والجرائح:ج۱ ص۲۲۵ ح۷۰
إرشاد القلوب: ص۲۷۵