🔹 داستان کوتاه (256)
🔻 مؤمن مخفی در کاخ فرعون!
🌹 خدا در آیات 23 تا 46 سوره غافر داستانی نقل کرده به این صورت:
وقتی موسی سخن حق را از طرف ما برای آل فرعون آورد، به جای پذیرش حق، دستور دادند: «پسران کسانی را که همراه با موسی ایمان آوردهاند، بکشید و زنانشان را برای بهرهکشی و کنیزی زنده نگه دارید.»
اما نقشههای این کافران فقط به بیراهه زدن و در نهایت، بینتیجه بود.
فرعون همچنین به درباریانش گفت: «بگذارید من خودم موسی را بکشم و او هم خدایش را صدا بزند تا نجاتش دهد؛ چون من از این میترسم که او دین شما را عوض کند و از پرستش بتها منصرفتان سازد یا اینکه در این سرزمین، فساد و فتنه به پا کند.»
موسی هم با خیال راحت گفته بود: «من با پذیرش اطاعت از دستورات واجب و حرام خدا، از دست هر متکبّر گردنکلفتی که قیامت را قبول ندارد، به خدایی پناه بردهام که هم مولای من است و هم مولای خودتان؛ پس هیچ نگرانیای ندارم.»
در این میان، مردی مؤمن از خاندان فرعون که ایمان آوردنش به موسی را از خاندانش پنهان میکرد، از فرعونیان پرسید:
«آیا واقعاً میخواهید کسی را بکشید که از طرف خدا برایتان دلایل و معجزات واضح برای اثبات پیامبریاش آورده؟ آن هم به جرم اینکه میگوید مولایم فقط خداست؟ با دلایل منطقی و معجزاتش چه میکنید؟ ضمن اینکه اگر در ادّعای پیامبریاش دروغ گفته باشد، خودش رسوا میشود و این به ضرر خود اوست؛ اما اگر راست گفته باشد، لابد دستکم بعضی از عذابهایی که شما را به آن تهدید میکند، به سرتان میآید؛ چون خدا که افراطیِ کذّاب را پیامبر خودش نمیکند و راهنمایش نمیشود.
ای قوم من! امروز در این سرزمین، حکومت در اختیار شماست و شما بر این کشور مسلّطید و هیچ انسانی نمیتواند شکستتان دهد؛ اما اگر عذاب خدا به سرمان بیاید، در مقابل او چه کسی به ما کمک میکند؟»
فرعون با شنیدن این سخنان گفت: «من غیر از آنچه خودم تشخیص میدهم، چیزی به شما ارائه نمیدهم و شما را فقط به راه درست راهنمایی میکنم.»
آن مؤمنِ مخفی همچنین به فرعونیان گفت:
«ای قوم من! واقعاً من برای شما از مثل آن روزی میترسم که در آن، عذاب خدا بر سر اقوام مخالف پیامبران قبلی آمده؛ مثل سرنوشت قوم نوح، قوم عاد، قوم ثمود و اقوامی که بعد از آنها بودند. همهی آن نابودشدنها در حالی بوده که خدا هیچ گاه قصد ظلم کردن به بندگانش را نداشته.
ای قوم من! من همچنین برای شما از روز قیامت که همه فریاد میزنند و از هم کمک میخواهند، میترسم؛ همان روزی که از عذاب خدا فرار میکنید ولی در برابر او و عذابش هیچ محافظ و پشتیبانی ندارید. ضمناً خدا هر کس را از راه به در کند، هیچ کس نمیتواند راهنمایش شود و راه درست را به او نشان دهد.
شما که تردید ندارید که یوسف هم قبلاً برایتان معجزات و دلایل منطقی برای اثبات پیامبریاش آورده. نتیجهاش این شد که شما در پیامبری او و پیامهایی که او از طرف خدا آورده بود نیز همیشه در شک و دودلی بودید تا وقتی که از دنیا رفت، مدّعی شُدید خدا به هیچ وجه بعد از او پیامبری نخواهد فرستاد.
خدا انسانهای افراطی، مردّد و دودل را به همین صورت از راه به در میکند؛ همان کسانی که بدون آنکه سند و دلیل محکمی به آنها رسیده باشد، در آیات کتاب خدا مجادله و شبههافکنی میکنند، در حالی که جدال و شبههافکنی در آیات کتاب خدا، هم نزد خدا مبغوض است و هم نزد مؤمنان؛ هم خدا را به خشم میآورد و هم مؤمنان را. خدا عقل متکبّران زورگو را که حاضر به پذیرش اطاعت از او نیستند، به همین صورت مُهر و موم میکند.»
📚📚