که درشأن علی بن ابی طالب علیه السلام است می گوید در شأن ابن ملجم لعنة اللّه علیه نازل شده،
چقدر فضایل امیرالمؤمنین علیه السلام را آمدند مخفی کردند وپوشاندند.
برای دیگران فضایل تراشیدند،
اینها بدعت است. امروزفرق نمی کند اگر کسی سنّت پیامبر صلی الله علیه و آله را زیر پا گذاشته است.
بدعت در دین گذاشته، از خودش چیزی اختراع کرده به اسم دین به خورد جامعه داده،
همین پیام امام حسین علیه السلام شامل حال او می شود.
حال در جواب، یک راهکاربیش تر نیست:
«ان تطیعوا امری،
اگردنبال من باشید، اگر دنبال من بیائیدحرف مرا - من حسین را - گوش کنید،
اهدکُمْ سَبِیلَ الرَشاد؛
من شما را به راه راست و هدایت می برم.»
البته شما می دانید ما یک عمل به وظیفه داریم و یک اخذ به نتیجه.
ما وظیفه را انجام می دهیم،
یعنی مؤمن وظیفه را انجام می دهد، نتیجه را توکل به خدا پدید می آورد.
امام حسین علیه السلام وظیفه و تکلیف را انجام داد، با ادای وظیفه بیداری هایی پیدا شد و قیامهایی شکل گرفت.
حکومت بنی امیه که چهل سال برای استقرارش معاوی هتلاش کرده بود،
مدتی فرماندار بوده،مدتی خلیفه بوده؛
امّا بعد از شهادت امام حسین علیه السلام از هم پاشید و مدتین گذشت قیام حرّه در مدینه، قیام توّابین و قیام مختار شروع شد.
من در مقام تأیید و نفی این قیامها نیستم؛
امّا نوشته اند از بعد عاشورا ازهمین امروز افرادی در کربلا فریاد زدند و گفتند
خون حسین، خون مظلوم بوده، از سپاه افراد عمر سعد افرادی از همین روز عاشورا در کربلا فریاد زدند خون حسین علیه السلام خون مظلوم بود.
و باید برای اعاده و انتقام از خون مظلوم قیام کرد.
مردم کوفه در خانه سلیمان بن صُرد خزاعی جمع شدند.
او این آیه را برایشان خواند که وقتی بنی اسرائیل موسی را تنها گذاشتند و رفتند و دنبال آن گوساله سامری،
قرآن می فرماید: موسی بن عمران به آنهاگفت: «ظَلَمْتُمْ اَنْفُسَکُمْ بِاِتِّخاذِکُمُ الْعِجْلَ»؛«
شما به خودتان ظلم کردید چون آمدید [خدا را رها کردید و[گوساله پرست شدید.» مردم گفتند:
ما بد کردیم، ما کوتاهی کردیم حسین علیه السلام را تنها گذاشتیم،
بعضی را نگذاشتند بیایند بعضی هم کوتاهی کردند.
سلیمان گفت: توبه کنید! علّت اینکه توّابین نام گرفتند شاید از همین جهت است.
لذا نوشته اند آمدند کنار قبر ابی عبد اللّه علیه السلام گریه کردند،
اشک ریختند و عزاداری کردند و از آنجا قیام توابین شکل گرفت، البته غالب نهضتها ناموفق بود؛ ولی تأثیر حرکت ابی عبد اللّه بود.
دومین انگیزه از قیام ابا عبد اللّه علیه السلام انگیزه اجتماعی بود.
جامعه اگر دچار انحراف شد دچار کجی و اعوجاج شد، امام علیه السلام طبق نقل مشهوری که در کلام و نامه ایشان به محمد حنفیه آمده است
«اِنَّماخَرَجْتُ لِطَلَبِ الاِْصْلاح؛من قیام کردمکه اصلاحات ایجاد کنم.»
برادران و خواهران محترمه! اصلاح را آدم کجا می گوید؟
جایی که چیزی خراب باشد می گویند اصلاح.اگر ساختمانی خراب بود و از ریشهدرآوردند و جدید ساختند، می گوینداصلاح. اصلاح هر چیزی هم به حسب خودش است.
اصلاح یک ساختمان به این است که پایه های محکم، سقف محکم و دیوارهای استوار داشته باشد.گاهی رابطه ما با خدا به هم می ریزد،باید این رابطه را اصلاح کنیم.
حدیث داریم: «مَنْ اَصْلَحَ ما بَیْنَهُ وَبَیْنَ اللّهِ اَصْلَح اللّهُ ما بَیْنَهُ وَبَیْنَ النّاسِ»؛
هرکس رابطه خودرا با خدا اصلاح کند خدا رابطه او را بامردم اصلاح می کند
.» کاری می کند پیش مردم محبوب شود و مردم او رادوست داشته باشند،
خودش در قرآن می فرماید: «اِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصالِحاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمانُ وُدّا»؛
«کسانی که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند بزودی خداوند برای آنها مودّت قرار می دهد.»
شما ببینید این همه تلاش در واقعه عاشورا برپا شد،زینب علیها السلام رو کرد به دشمن، فرمود:
هرکاری می خواهید بکنید؛ ولی محبّت مارا از دل مردم نمی توانید بیرون کنید،همین طور هم شد.
امام سجاد علیه السلام برمنبر شام فرمود: «ما چند خصوصیت داریم، یکی این است که
«اَلْمَحَبَّةُ فِیقُلُوبُ الْمُؤْمِنِینَ؛
محبت ما در قلبهای مؤمنین است.»
یکی از خلفای بنی عباس آمده در کنار قبر امام هادی علیه السلام ،
وزیرش به او گفت: قبر پدر شما این جاست، تخریب شده و به هم ریخته؛
اما قبر امام شیعیان و مسلمانان با وجود اینکه بودجه ای ندارد و شماهزینه نمی کنید چقدر زیبا و شکیل است! به او گفت:
«برای اینکه اینها دردل مردم جای دارند.»
طرف از خانه اش کم می گذارد،برای ضریح امام حسین علیه السلام هزینه می کند، از زندگیش می زند، برای قبرائمه علیهم السلام هزینه می کند، برای اصلاح رابطه با خدا هزینه می کند.
امام کاظم علیه السلام وقتی با هارون الرشید ملاقات کرد در مکه،
به هارون گفتند، این آقا که بود؟ گفت:
«هُو