✂️
#پنجره_چوبی
– از روز اولی که همدیگه رو دیدیم، تا حالا مدت زیادی نگذشته، اما اون قدر بوده که آشنایی نسبی پیدا کنیم...من با اومدنم به منزل شما نظرم رو اعلام کردم..💐 حالا می خوام نظر شما رو بدونم. دلم می خواد بدون توجه به دوستی مادرها مون، بدون توجه به ارتباطات قبلی و خارج از هر ملاحظۀ دیگه ای نظر خودتون رو بگین! یعنی واقعاً نظر من را نمی دانست؟ یعنی نفهمیده بود که مدام به او فکر می کنم؟🥺 یعنی از چشم هایم نمی خواند که توی دلم چه خبر است؟
صدایش را دوباره شنیدم که گفت:
– می خوام از زبونتون بشنوم.. وای خدای من! فکرم را خوانده بود.. انگار در مغزم جریان داشت. در قلبم🫀، در تمام وجودم؛ یعنی از همۀ احساس من با خبر بود؟🌱🌱
#رمان_عاشقانه #پنجره_چوبی #یه_قاچ_خوشمزه_از_کتاب
#معرفۍڪتابخوب
#ما_هستیم_تا_کتاب_خونِتون_نیفته
@ardakan_ronas