#پارت22
🦋پر از خالی🦋
ارتباط را قطع کردم و گفته های اقای شرفی را برای شهروز فرستادم. و او بلافاصله برایم نوشت
صبح معلوم میشه
با اقای شرفی تماس گرفتم و گفتم
میگه صبح معلوم میشه
مکثی کرد و گفت
من الان راه میفتم میرم خونه شهروز اون دستگاه دوربین و توی سرش خورد میکنم. به یه شرطی
از گفته او جا خوردم تن و بدنم لرزیدو با صدای لرزان گفتم
به چچچه شرررررطی؟
محکم و قاطع گفت
همین الان، میلاد و برش میداری میبریش بیرون از خونه ، و همه چیز و بهش میگی
چشمانم از ترس گشاد شدو گفتم
نه
تو یه اشتباهی کردی و باید تاوان اشتباهتو بپردازی
به امیر میگم
امیر نه ، به میلاد بگو
چرا باید اینکارو کنم ؟
چون شهروز عزمش و جزم کرده که به میلاد یه ضربه ایی بزنه. اگر تو میلاد و اگاه نکنی اتفاق های بدی براش میفته. تمام سرمایه میلاد الان تو ملک پدر بزرگ شهروزه، الان من میرم جلوی خونه ش و هر طور شده و اون فیلم و ازش میگیرم. ممکنه این پسره ی عوضی با دیدن من بفهمه که هنوز خانوادت چیزی نمیدونن و بره باشگاه و اونجا دزدی کنه یا بلایی سر اسب هابیاره
من نمیتونم اینکارو کنم میترسم
تاوان اشتباه تورو که میلاد نباید بده .
هردوساکت شدیم و اقای شرفی گفت
تو میدونی چرا شهروز به میلاد سفته داده؟
شهروز و میلاد با هم یه قرار داد دستی نوشتن که شهروز مسئول امنیت باشگاهیه که پدر بزرگش به میلاد اجاره داده در واقع نگهبانی باشگاه با شهروزه، چون اون منطقه یکم پرته و میلاد دو دل بود که اونجا رو اجاره کنه یانه شهروز قبول کرده که شب ها یا خودش برای نگهبانی وایسه یا یه نفرو بزاره و برای ضمانت کاریش سفته داده .
همین الان کاری که بهت گفتم و انجام بده
من نمیتونم اقای شرفی، میلاد منو میکشه
منم نمیرم در خونه شهروز فیلمو بگیرم
بغض کردم و گفتم
چرا؟
اگر من باهاش درگیر شم و شهروز به پلیس زنگ بزنه بعد من چه جوابی بدم؟ بگم با تو چه نسبتی دارم؟
لبم را گزیدم و گفتم
نه هیچ جوره نمیتونم اینکارو کنم
انتخاب با خودته، اگر میلاد و اگاهش نکنی سیاوش و شهروز هر روز میخوان تهدیدت کنند و ازارت بدن یه بار بهش بگو اونم نهایت میخواد چهار تا دادو بیداد راه بندازه و تمومش کنه دیگه
اولا که اگر این حرفهارو به میلاد بزنم واکنشش خیلی بدتر از دادو بیداده ، دوما میره به ارش میگه ، سوما من و میکشن
تو میلاد و بیار بیرون من خودم مردونه باهاش حرف میزنم که بین خودمون بمونه و ازش قول میگیرم که به کسی نگه
اشک از چشمانم جاری شدو گفتم
نمیتونم به خدا
پس خداحافظ دیگه به من زنگ نزن