#تجربه_من ۳۶
#ازدواج_آسان
#فرزندآوری
من در سن ٢١ سالگى با همسرم که ٢٥ ساله بودن، ازدواج كردم💍
به خاطر شرايط مالى همسرم، بدون مراسم عروسى و با يك مهمونى ساده زنانه، كه اون هم تو خونه بود، زندگى مشتركمون رو شروع كرديم💕
مدتى بعد پسر اولم به دنيا اومد و ما تونستيم ماشين بخريم🚗
تقريباً چهارسال بعد با تولد فرزند دومم خونه خوبى خريديم و مشكلى كه تو كار براى همسرم پيش اومده بود برطرف شد🏬
يكسال بعد متوجه شدم فرشته سوم زندگيم رو باردارم و تقريباً با فاصله دوسال از هم، فرزند سومم به دنيا اومد👼
با فاصله كمى ما تونستيم توى محله خيلى خوب خونه بهترى بخريم🏠
چيزى كه شبيه معجزه بود و حتى خودمون هم باورمون نميشد✨
اون زمان زياد سه فرزندى نبود و توى خيابان و پارك و مهمونى همه، هم تعجب ميكردند👀 هم بعضاً ذوق ميكردند😍
الان فرزند كوچكم ٤ سالشه و من تو تمام اين مدت شادى و بركتى كه اين بچه ها به زندگيمون آوردن به عينه میبینم...
نميگم هميشه خوبن 🤼♀️
ولى با قهر و آشتى و دعوا و بازى هميشه با هم سرگرمند و از هم، چيز ياد ميگيرن و تو مهارتهاى اجتماعى از هم كلاسهاى تنهاشون يه پله بالاترند💪
كسايى كه اونموقع سرزنش ميكردن الان كه به ثمر نشستنشون رو ميبينند خودشون تشويق ميكنند🤩
به همه مادرها هم ميگم درسته سخته ولى سختيش نهايت دو سال اوله كه اون هم از سال اول به مرور كم ميشه ولى بعد از اون دردسرهاتون نصف ميشه، هميشه ميگم اگه يه بچه ١٠٠ درجه رسيدگى ميخواد دوتا و سه تا هم همون ١٠٠ درجه است، چون خود بچه ها يه كارهايى رو ميكنند و با هم همبازى اند😎
خدا بخواد قصد دارم در آينده براى چهارمى اقدام كنم😇
از همه ميخوام برامون دعا كنيد كه بتونيم اولاد صالح پرورش بديم🌷
🆔
@asanezdevag